فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Wednesday, April 30, 2008
هالوکاست خانوادگی :

یکی دو سال قبل بود که تب حاملگی بدجوری بین زنهای ایرانی واگیر شده بود و هر کی رو میدیدی شکمش ور اومده بود و قلمبه شده بود ! توی همین وبلاگستان هم کور و کچل بود که پشت سر هم پس انداخته میشد و همین جو مسموم (!) وبلاگستان باعث شد ما هم گول بخوریم و هوس بچه کنیم و یه شب از شبهای پر ستاره خدا , کلنگ بچه رو زدیم تا حامله بشیم ! 2 هفته برای محکم کاری و اینکه مطمئن باشیم که حتمن این بچه ساخته شده , لنگامون هوا بود تا دیگه خودمون که هیچ , بند بند سلولهامون هم به این نتیجه رسید که اگه یه قلو حامله نشیم , 8 قلو رو شاخشه !!!! بعد از اونم تا 2 – 3 ماه هیچ اتفاقی نیافتاد و خبری نبود تا اینکه چشمتون روز بد نبینه ! یه روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم و داشتیم میرفتیم سمت دستشویی , چنان حالت تهوعی بهمون دست داد انگار که اسانس احمدی نژاد رو بو کرده باشی !!!! کار به اینجا هم ختم نشد و تا یک هفته کار ما گلاب تو روی بد خواهانمون بود .
اتفاق فجیع بعدی این بود که یه روز جلوی آینه وقتی داشتم خودمو به عادت همیشه چک میکردم , حس کردم شکمم بزرگ شده و فاجعه اینجا رقم خورد که من یکی ممکن بود با هر چیزی کنار بیام ولی با به هم ریختن هیکلم ... هرگز !!!!!!!!
این شد که حاملگی بد جور خورد تو ذوقم ! البته تقصیر هم نداشتم و مادرم بد ما رو تربیت کرده بود طوریکه از بچگی ما یاد گرفته بودیم همیشه هر چیزی رو ساده و آسون بدست بیاریم و برای بدست آوردن تقریبن هر چیزی توی زندگی , زحمت نکشیم بجز درس خوندن و این شده بود بلای جون ما . منم این مساله ریشه ای سوای اون اتفاقات ناهنجار جسمی , باعث شد که از خیر حاملگی بگذرم و بیخیال بچه بشم !!!
50% به فرزندی قبول کردن مرتیکه هم به خاطر حاضر آماده بودنش بود واینکه هیچ جور نمیتونستم زیر بار بچه داری و شیر دادن و کهنه شستن و درد زایمان و به هم ریختن هیکلم و ... برم !!! خلاصه یه روز در کمال اندوه این وصله ناجور رو از سرمون باز کردیم و دیگه عهد کردیم هرگز از این غلط ها نکینم و حامله نشیم . اما این قول و قرارهای آدمیزاد مگه میشه ابدی باشه ؟ اگه بود که آدم و حوا الان اون بالا بودن و نسل بشر آسمونها رو به گند کشیده بود :
آرتین چند وقتیه هی میره زیر جلدم که من بچه میخوام و از اون اصرار از ما انکار . هر چند خودم هم همچین بدم هم نمیاد ها .. و تازگی ها به بیماری بچه دوستی مبتلا شدم و تو خیابون هر بچه ای میبینم دو ساعت قربون صدقه ش میرم , ولی وقتی به عاقبتش فکر میکنم و اینکه من با مشکلات اخلاقی و رفتاری فجیعی که با خودم دارم , چطوری از پس بچه بر میام ؟ رنگم میپره . اینکه اصلن من تحمل بچه رو دارم یا نه ؟ اینکه آزادیهای شدیدن محدودی که دارم رو با اومدن بچه دوم از دست بدم , اصلن به گروه خون من میخوره ؟ هر چند آزادی که چه عرض کنم . بین زنهای ایرانی شاید من آزادترینشون باشم و بازم احساس خفگی میکنم وای به زنهای دیگه !

حالا این وسط نمیدونم از دهن کی در رفت و خبرش به گوش ننه بابای ما تو اون ور دنیا رسید که : ما تصمیم داریم یه بچه دست و پا کنیم و آقا از همون لحظه این دوتا پاشنه تلفن ما رو کندن و هر روز نوبیتی زنگ میزنن و داد و هوار که :

- مامان : مبادا از این مرتیکه دگوری بچه دار بشی ؟
چرا مامان جان مگه چه عیبی داره ؟
- اینا خل و چلن ! بچه ت ناقص الخلقه در میاد !
آخه کجای این بدبختها ناقصن ؟
- همین که گفتم ! فاطی خانم تو لس آنجلس فالمو گرفته گفته دخترت حامله بشه بچه ش مونگول میشه !!!!!

- بابا : فقط من بشنوم تو از این مردک الدنگ حامله شدی , اول از ارث محرومت میکنم , بعد هم اسمتو از شناسنامه م خط میزنم ! بعد هم دیگه نه من نه تو !
- آخه چرا ؟؟؟؟
چرا نداره ! تو زنی عقلت به این چیزا قد نمیده ! اینا ژنتیکشون معیوبه نسل ما رو خراب و منقرض میکنن ! ما نسلمون 300 ساله پاک و اصیل مونده و خون شاهی تو رگهامون جریان داره مبادا با خون عمله جماعت خرابش کنی ؟!؟
- آخه این چه حرفیه میزنین یعنی چی ژنتیکشون خرابه ؟
یعنی همین که گفتم با منم بحث نکن . بچه بی بچه ! یا طلاق میگیری میایی اینجا خودمون برات یه شوهر آدم حسابی پیدا میکنیم یا تا آخر عمرت بچه بی بچه !

- مادر آرتین : من هم سن تو بودم 9 تا بچه قد و نیم قد داشتم ! به تو هم میگن زن ؟؟؟؟ آبروی هر چی زنه بردی !
بابا اون موقع گذشت . الان میگن 2 تا ! تازه یکی . دو تا هم زیاده ! این همه آدمیزاد رو زمین گرسنه موندن .
- خجالت بکش ! حیا کن ! شرم کن ! زن تا 4 – 5 شکم حامله نشه , جا نمی افته ! سینه هاتو نگاه کن . بیچاره پسرم . چی میکشه از تو ...
بابا مگه خورشته که جا بیافته ! این چه خرافاتیه آخه ؟!؟
- همین که گفتم ! اگه میخوای عروس من باشی باید مثل بقیه عروس ها حداقل 3 تا بچه بیاری . تازه چی ؟ 2 تا پسر یه دختر !

- پدر آرتین : تو چطور دلت میاد منو از دیدن نوه هام محروم کنی ؟؟؟
- پدرجان ! فداتون بشم ! شما که حداقل 60 تا نوه دارین ! این چه حرفیه آخه ؟!؟
نوه از این پسرم میخوام داشته باشم ! گناهه ؟؟؟؟
- گناه نیست ولی ...
ولی و کوفته ! اگه نیست پس بجنبین ! من یه پام لب گوره ! وای به حالتون من بدون دیدن نوه هام بمیرم , هر شب روحم میاد بالا سرتون !
- مگه آخه خمره رنگ رزیه ؟ من آمادگی مادر شدن ندارم !!!!!
نداری پس دست از سر پسرم بردار بذار ما براش زن بگیریم !
- ببخشیدا ! این پسرتون دست از سر من بر نمیداره !! همچین ...

- خواهرم : مبادا حامله بشی ها ! خر نشی یه وقت ؟ دیوانه نشی ؟!؟
چرا ؟ چی شده مگه ؟
- چرا ؟ تازه میگه چرا ؟ اینا ! وضع منو ببین ! به جهان علم خیانت کردم !
چطور ؟ چی شده ؟
- میخواستی چی بشه ؟ این همه تحقیق علمی و مقاله نوشتم , حالا بخاطر این بچه ها نمیتونم برم 4 تا سمینار ! صبح تا شب بشور و بپز !
آها بله . دلم برات میسوزه که پاسوز بچه هات شدی . فقط نمیدونم چرا اونا منو مادرشون میدونن و به تو میگن خاله !!!!!!!!
- گمشو ! اصلن به من چه ؟ برو حامله بشو فردا از حلقت در اومد میفهمی !

- اون یکی خواهرم : شیوا این آرتین از نسل آدم های نئاندرتاله !
باز تو توهم زدی ؟
- اون دفعه که ازش نمون اسپرم گرفتیم یادته ؟ آزمایش کردم , 30 تا کرومزوم کم داشت !
ببین من یه روز میکشمت ها ! اینقدر چرت و پرت نگو !
- از من گفتم . بچه ت شکل دایناسور شد میفهمی !

- زهرا خانم : شیوا خانم , این بچه اینقدر شیرینه که نگو ها . حضرت فاطمه گفتن که بچه نعمته . حضرت علی فرمودن بچه هفتاد تا صواب به زندگی میاره . حضرت محمد گفتن ..
بسه بسه ! دیوانه ! پس تو چرا معطلی ؟ 4 ساله این تحفه رو پس انداختی و جرات نمیکنی یکی دیگه بیاری ؟!؟ واسه من بلدی کرکری بخونی ؟
- آخه آقامون میگن خرجی بالاست فعلن ضرورت نداره .
آقاتون قربون من بره . شما دولتی های پدر سوخته دزد که مال مردمو صبح تا شب بالا میکشین وضعتون اینه , مردم چی بگن ؟ وقتی واسه من نسخه میپیچی اول خودتو درمان کن بعد بیا سراغ من !

- خاله مادرم : من رمل انداختم جواب اومده بچه دار نباید بشی اگه هم شدی باید 5 سال نذر کنی .
آها , صحیح . چرا اونوقت ؟
- شوهرت یه نسل آخوند داشته . بچه ت پسر بشه میشه آخوند .
ببخشید ولی این چه ربطی به حامله شدن و نشدن من داره ؟
- دیگه اصلن به من چه ؟ رای چی با من مشورت میکنی ؟
بابا من کی با شماها مشورت کردم ! خودتون بریدین دوختین . من اصلن روحم خبر نداره کی به شماها این خبرو داده !!!
- دیوار موش داره موشم گوش داره !!!!!

میبینین تو رو خدا ؟ کم بود جن و پری شصت هفتاد تا هم از دیوار پرید جفت پا سرمون ! من چه خاکی سرم بریزم با این خل و دیوونه ها نمیدونم . نمیدونم تازگی ها چرا این هالوکاست اینقدر طرفدار پیدا کرده و زندگی ما شده نژاد پرستانه ؟!؟ ای بر پدر هیتلر لعنت که یه غلطی کرد و افتاد تو جون این یهودی ها و باباشون رو سوزوند که چند دهه بعد یه دیوانه تر از خودش بنام احمدی نژاد هم پیدا بشه و هالوکاست رو انکار کنه و این تخم لق بیافته تو ذهن مردم و حالا عملن توی جامعه ما یه 2 دستگی عمیق ایجاد شده که , اون آدم حسابی های زمان شاه , آدمهای تازه به دوران رسیده الان رو قبول ندارن , این تازه به دوران رسیده های حالا هم قدیمی ها رو . این وسط وضع این مذهبی جماعت مادر مرده از همه بدتره که هر دو دسته مردم چشم دیدن اونها رو ندارن و آخوند میبینن انگار جن دیدن و حاضرن بمیرن ولی با مذهبی جماعت کنار نیان . خدا آخر و عاقبت ما رو بخیر بگذرونه که تو این دوره زمونه فقط همین نفاق و شکاف بین مردم کم بود که اینم بوجود اومد . من نمیدونم 7000 ساله که ایران زمین مکان تاخت و تاز تمام تمدن های روی زمین بوده و نسل ایرانی ها رو اگه نقشه ش رو طراحی کنن , از هر ژن انسانی که بگی توش پیدا میشه از جنگل های آمازون بگیر تا سیاه های آفریقایی و سفید پوست و زرد پوست و مغول و ترک و عرب و ... اونوقت با این همه اختلات خونی , یه بچه دار شدن ما شده خار چشم همه و باعث انقراض نسل ننه بابای ما میشه !!!!!!! صد رحمت به قرون وسطی ...



........................................................................................

Tuesday, April 29, 2008

کودتای باربی و هری پاتر :

امروز آقای دُری در اظهار فضلی فرمودن که زندگی فرزندان ما رو عروسک های باربی و بتمن و اسپایدرمن و هری پاتر و بازیهای کامپیوتری اونها شدیدن تهدید میکنه و دیر نیست که خطر این اسباب بازیها بزودی نظام ما رو هم تهدید کنه !
دری نجف آبادی در نامه خود به معاون رييس جمهوری نوشته است: اين اسباب بازی ها که معيارهای لازم را محترم نمی شمارند برای سلامتی کودکان خطراتی دارند و بقای کارخانه های اسباب بازی در ايران را تحت تاثير قرار می دهند.
منبع : سایت تابناک - http://tabnak.ir/pages/?cid=9773

وقتی این مطلب رو میخوندم اولش کلی خندیدم . بعد کلی افسوس خوردم . البته افسوس به حال آدمهای بیشعوری که چنین طرز فکری دارن . زمانیکه من به دنیا اومدم , هم سن های من یادشونه ؛ بازار اسباب بازی ایران بقدری متنوع و زیبا و جذاب بود که حد و حسابی نداشت و برای هر سلیقه ای هر نوع و مدل اسباب بازی وجود داشت اونهم خیلی ارزون . فروشگاههای اسباب بازی فروشی متعددی در تهران وجود داشت که بعضی خیلی معروف و بزرگ بودن و هر وقت به همراه مادرم به این مغازه ها میرفتیم واقعن یکساعت بیشتر فقط میگشتیم تا بتونیم اون چیزی که دوست داریم رو از بین هزاران اسباب بازی متنوع و زیبا انتخاب کنیم و یا موقع جشن تولد دوست و فامیل که میشد , با خرید یان اسباب بازیها اون بچه رو کلی خوشحال میکردیم ! مغازه الیور , یکی از این مغازه ها بود که بعدها تعطیل شد . اسباب بازی ها چنان کیفیت و چنان دوام و زیبایی داشتن که هنوز که هنوزه بعد از اینهمه سال من عروسک هام رو دارم هیچ بلایی سرشون نیومده حتا ماشین های اسباب بازی و لگو و حیوون های پلاستیکی و ... که از پسرخاله هام برای مرتیکه گرفتم ازشون , همچنان سالم هستن و نمونه یکی از اونها رو هرگز نمیتونین توی بازار پیدا کنین . 90% اونها ساخت هنگ کنگ بودن و باقی کشورهای دیگه . سربازهای پلاستیکی , حیوون های پلاستیکی , دایناسورها , انواع و اقسام لگوها , ماشین ها که همگی فلزی بودن و عروسک ها و هواپیما و قطار و تانک ها باطری دار و انواع تفنگ ها و حتا ماشین های باطری داری که امروزه از چین وارد میشه و بچه ها سوارشون میشن , اون زمان بود و تازه شما دارین میبینین ! با چنین بازار متنوعی ما کودکی بسیار شیرینی رو تجربه کردیم !
زمان من بچه ها کمتر در منزل بودن و بهتره بگم بجز دخترها , پسرها همیشه توی کوچه و خیابون ولو بودن . محل ها هم فرق نمیکرد و چه جنوب شهر و چه شمال شهر یکسان بود و کودکان بیرون منزل بازی میکردن ! خیابون ها خلوت بود , ماشین کم بود , امنیت تا دلت بخواد و دغدغه ای وجود نداشت . صبح های تابستون تا ظهر صدای بچه ها از کوچه می اومد و عصر ها هم وقتی هوا کمی خنک میشد تا ساعت 7 – 8 شب که هوا تاریک بشه , بچه ها توی کوچه ها بودن و انواع بازیها رو میکردن . امروز رو وقتی با اون زمان مقایسه میکنم , هیچ بچه ای توی خیابون و کوچه ها دیده نمیشه ! کوچه ها خلوتن و بچه ها تمام ساعتشون رو در منزل پشت کامپیوتر و بازیهایی این چنینی سپری میکنن . خلاقیت دیگه در بچه های امروزی وجود نداره . در زمان ما پسرها هر کدم نقش یک قهرمان رو بعهده میگرفتن و با هم جنگ میکردن و دزد و پلیس و جنگ ستارگان و ... دخترها هم خاله بازی و دوچرخه سواری و گرگم به هوا و گانیه و زو و رفتن در نقش مادرها و بازیهای مشترک با پسرها و ... که همین ها باعث ایجاد خلاقیت در بچه ها میشد . ذهنشون رو باز میکرد و جسمشون شاد و شاداب میشد .

در پاسخ به شُبهاتی که چنین افراد معلوم الحالی مطرح میکنن من سوالم اینه که در طول این 29 سال که از کودتای اسلامیون گذشته تا به امروز , دولت برای سرگرم کردن کودکان چه فکری کرده و چه کاری انجام داده ؟ چه تفریحات و چه اسباب بازیهایی برای اونها طراحی و تولید کرده ؟
پاسخش رو من به شما میدم :
- برای بچه ها به رسم 150 سال پیش که کودکان رو به مکتب میفرستادن تا قرآن و مثنوی و کلیله و دمنه بیاموزن , چون مدرسه در ایران نبود و سواد همه مکتبی بود , کانون قرآن مدرن تشکیل دادن تا بچه ها قرآن بخونن !!!!! یعنی نیاز اجتماعی و شخصیتی بچه رو قرآن میسازه و علم کودک و روانشناسی کودک و ... همه یعنی باد هوا !!!!
- عروسک های دارا و سارا رو برای مبارزه با عروسک های باربی بدحجاب بی ناموس با هزینه های هنگفت تولید کردن که من آدم بزرگ از دیدن اونها کفاره پس میدم چه برسه به بچه ها که طالب زیبایی هستن و چه میدونن حجاب و اسلام چیه و برای هر کی این عروسکهای بد ترکیب رو بردم بچه یه نگاه کرده و پرتش کرده اونور !!
- بازیهای کامپیوتری ای در سالهای اخیر طراحی کردن که در اونها رواج تفکر جنون آمیز اسلامی و قتل و آدمکشی و ترور و انتحار و بزرگداشت عرب ها در جنگ با اسرائیل و پیروزی خزب الله ترویج و آموزش داده میشه که باز هم مورد توجه بچه ها قرار نگرفته !
- اسباب بازیهای معدودی هم که توسط ایران تولید شده بقدری بی کیفیت , بد رنگ , شدیدن تصنعی و زشت و همچنین مضر و سمی برای سلامتی کودکان به دلیل جنس پلاستیکشون هستن که باز هم طرف توجه کودکان قرار نگرفتن !
کافیه شما با یک عروسک ایرانی یکبار بازی کنین تا لنگ و دست و سرش بیاد تو دستتون . در صورتیکه من عروسکهای خودمو باور کنین شاید 10 هزار باز حموم کردم و موهاشونو شونه کردم و صد بار لباسهاشون رو شستم ولی نه یه تار موشون کنده شد نه دستشون اومد تو دستم و نه رنگشون پرید و نه لباسهاشون متلاشی شد !!!!
- کتابهای مخصوص کودکان که امروز به فروش میرسه , ادبیاتی ابلهانه و رو حوضی دارن و حسنی و کوکب خانم و اره اوره و شمسی کوره های در و دهاتی رو کردن کتاب قصه بچه ها در صورتیکه در زمان ما بقدری داستان ها جذاب بودن که باعث میشد خود ما بچه ها تشویق بشیم که زودتر بریم مدرسه و سوادار بشیم تا بتونیم اون داستانها رو بخونیم و منت ننه بابا رو نکشیم !!! همین کتابهای تن تن و میلو که امروز ممنوعه هستن و یا سانسور شده و نصفش حذف شده و نصفش رو بجای ویسکی , آب پرتغال و آب معدنی نوشتن و قسمت های بی حجابش سیاه شده , باعث شد من قبل از دبستان نصف و نیمه خوندن رو از مادرم یاد بگیرم !!!! چرا ؟ چون جذاب بود و منو تشویق کرد .
بچه ها چرا میرن سمت اسپایدرمن ؟ سمت بتمن و سوپر من و هری پاتر و ... ؟ چون در ایران , دولت ایران , نظام فرهنگی ایران , کانون پرورش فکری کودکان و صدها ارگان مرتبط با کودکان , هیچ فکری برای بچه های ایران نکردن ! از ریدن تا زندگی و مرگ و .. رو چسبوندن به ریش مذهب و هر چیزی رو مذهبی کردن و نتیجه شده فرار حتا بچه ها از اسباب بازیهای مذهبی ! جالبه که بچه های آدم های خزب الهی هم عروسک باربی دستشونه و دارا و سارا رو تحویل نمیگیرین !!!! چون کودک طالب زیباییه . طالب رنگهای زنده و زیباست . طالب تنوعه ! کودک از صد تا آدم بزرگ بهتر زیبا شناسی رو درک میکنه ! وقتی اینها نباشه , مسلمه رو میاره به اجناس خارجی . خود من بعنوان مادر , هرگز برای بچه م جنس آشغال ایرانی نمیخرم . بچه منم بارها شده بین انتخاب اسباب بازی ایرانی با خارجی خودش به زبون گفته این زشته یا این زود خراب میشه و خارجی رو انتخاب کرده حتا بدون دخالت من ! این نشون میده که عقل و شعور و درایت یه بچه 5 ساله , از یه آخوند بیسواد بیشتر میرسه !

اگه لگوی غربی بده ؟ لگویی سفارش بدین که طرح تخت جمشید داشته باشه ! طرح کاخ های ایرانی رو داشته باشه . طرح بناهای ایران رو داشته باشه . مگه کم داریم ؟
اگه عروسک باربی بده ؟ قهرمان های ایرانی رو سفارش بدین . رستم و سهراب بجای بتمن و سوپرمن . شاهان ایرانی . نامداران ایرانی .
کتاب هری پاتر و کارتون هری پاتر بده ؟ داستانهای هزار و یکشب و کلیله و دمنه , شاهنامه فردوسی و ... رو سفارش بدین براتون بسازن . هزار و یک قهرمان جذاب میتونین از لای همین کتابها در بیارین .
شما که عرضه ساخت یه مستراح رو هم ندارین و به اسپانیا برای ساخت توالت سفارش میدین , سر سوزن هم پول نفت رو اختصاص بدین به تفریح و سرگرمی بچه ها ! تو دوره زمونه ای که آدم بزرگ ها از خوندن و شنیدن موعضه های مذهبی 4 نعل فرار میکنن و گوشهاشون رو میگیرن که 29 سال مثل قرمه سبزی مونده دائم بهشون مذهب تنقیه شده , میخوایین بچه ها رو با قرآن خوندن و کلاسهای آموزش زبان مستهجن عربی سرگرم و شاد کنین ؟ این گوی این میدان . من یکی از میلیونها مادر این سرزمین , اگه اجازه دادم این پروژه ننگین شما حداقل به بچه من سرایت کنه و به ثمر بشینه اسم خودمو میذارم هویج !

نتیجه گیری اخلاقی :
من پیشنهاد میکنم که این آقا بجای اینکه نگران کسادی و تعطیلی کارخانه های اسباب بازی سازی ایران باشن که کمتر از 1% سهم تولیدی کشور رو به خودشون اختصاص دادن , به فکر کسادی و تعطیلی و ورشکستگی کارخانه های ایرانی و صنایع پایه و مادر ایران و سایر تولیدی های مولد اقتصاد و صادرات و اشتغال جوانان ایران باشن که همه اونها با سیاست های احمقانه دکتر , سقراط , آیت الله احمدی نژاد نابود شدن و اجناس بی کیفیت چینی تولید کنندگان ایرانی رو به نابودی کشوندن تا عده ای مشخص از خودی های جناح دولت و طرفداران احمدی نژآد که همون مافیاهای گمشده ایشون هستن (!) و با وارد کردن این اجناس پول های هنگفت به جیب بزنن , جلوشون گرفته بشه تا اقتصاد و صنعت کشور شکوفا بشه ! اگه قرار باشه این وسط کسی به فکر بچه ها باشه اون پدران و مادران اونها هستن نه شمایی که تمام کشور و فرهنگ و هویت ایران رو به تاراج دادین و حالا چسبیدین به دو تا دل خوشی بچه های ما و اونم برای اونها زیادی میبینین ! حراج دریای خزر و نام ننگین خلیج عربی و طرفداریتون از عرب ها و ارج گذاشتن به زبان و فرهنگ و سنن و جشن های اعراب رو ارزش دونستین و اهمیت دادن به ارزش های اصیل و فرهنگ غنی ایرانی رو ضد ارزش . پس اگه قراره باشه من بین فرهنگ عربی با فرهنگ غربی یکی رو انتخاب کنم مسلم بدونین اون فرهنگ غربی خواهد بود نه فرهنگ بدوی و ضد بشری و جنایتکارانه عربی !!!!!!! همونطور که نتونستین به من و هم نسلی های من با تنقیه انواع و اقسام کتابهای درسی و علوم مذهبی , از ما مسلمون و طرفدار نظام در بیارین , از بچه ها ما هم نمیتونین چیزی جز لامذهب مطلق بسازین !!!!

تکبیر.



........................................................................................

Sunday, April 27, 2008

به دنبال آشغال :

تا حالا دیدین مردا کاری رو غریزی انجام بدن ؟ بذارین واضح تر بگم ! تا حالا دیدن مردها کاری رو بدون اینکه بهشون بگی , خودشون انجام بدن ؟ این اتفاق از نوادره که مردها کاری رو خودسر انجام بدن بدون اینکه حنجره ت جر بخوره و صدات بگیره از هوار زدن ! ولی وای به اینکه کاری رو هم بخوان خودسر انجام بدن ! میشه فاجعه و بهتره انجامش ندن !!! به همین دلیل هم هست که فکرمیکنم در ژنتیک و ذات این موجودات ابله اینطور جا گذاشته شده که حتمن نیاز به چوب تر و آقا بالاسر داشته باشن و بدون اون کاری رو انجام ندن خیلی بهتره چون نتیجه ای جز با عرض شرمندگی ترکمون نداره :

من نمیدونم مردها که خودشون یکی از موجودات مولد آشغال هستن و وجودشون کم از سطل زباله نداره و هم بوی خاکروبه میدن و هم شکل آشغال هستن , چرا از اینکه همزاد خودشون یعنی کیسه زباله رو شبها ببرن بندازن بیرون ؛ شونه خالی میکنن و هزار و یک کلک و ترفند سوار میکنن تا از بردن کیسه آشغال در برن !؟! این موضوعی هست که بالاخهر یک روز خودم کشف رمز یا زهراش میکنم . همیشه باید دهها بار به اینها بگی و عربده سرشون بکشی و دمپایی حواله ملاجشون کنی تا انجامش بدن !
دیشب اما اتفاق عجیبی افتاده بود . نمیدونم چطور شد که آرتین برای اولین بار در عمرش یک کار رو بدون اینکه حنجره منو جر بده انجام داد و تازه منم بهش هیچی نگفته بودم ! داشتم کتاب میخوندم که دیدم رفت آشپزخونه و چند دقیقه بعد با یه کیسه سیاه از جلوم رد شد و رفت بیرون ! با چشمهای از حدقه در اومده نگاهش کردم و گفتم : هیپنوتیزم شدی ؟؟؟؟
- نه چطور ؟
تو یعنی داری آشغالها رو میبری بیرون بدون اینکه من بگم ؟
- آره دیگه . ناشنوایی گرفتم از بس جیغ و هوار کشیدی سرم !
یه بار دیگه بگو چی گفتی ؟
- منظورم این بود که صدات خیلی بلنده و گوشام چند وقته حس میکنم خوب نمیشنوه !
اون به ژنتیک معیوب خودته که خانوادگی کری مزمن دارین ! ننه ت که دم گوشش باید هوار بکشی تا بفهمه چی گفتی و تازه همه چیزو بر عکس میفهمه بابات هم که قیف باید بکنی تو سوراخ گوشش و با آمپلی فایر تو گوشش هوار بزنی تا بشنوه ! دیگه تو چی از آب در میایی معلومه دیگه ...
- باز گیر دادی به خانواده من ؟ اصلن نمیبرم . به شخصیتم بر خورد !
دمپاییمو در آوردم و اومدم پرت کنم تو سرش که در رفت ! به مرد رو بدی یعنی همین ! چند دقیقه بعد اومد و رفت دوباره جلوی ماهواره ولو شد ! خوب شد این ماهواره هم برای مردها اختراع شد . اسم ما زنها بد در رفته که میگن صبح تا شب پای ماهواره هستیم . خودشونو نمیگن که از وقتی میان تو خونه جلوش ولو میشن تا موقعی که کپه مرگشون رو بذارن ! مثل آدم هم نگاه نمیکنن که . هی از این کانال به اون کانال میپرن و خارشک دارن . خودشونم نمیدونن دنبال چی میگردن فقط هر جا صحنه سکسی و لختی و رقص داره , عوض کردن کانال ها متوقف میشه و صحنه که اسلامی شد , دیواره جستجو ادامه پیدا میکنه ! خلاصه یه نیم ساعتی مشغول کتاب بودم و بعد رفتم سراغ دوربینم تا چند تا عکس از ماه بندازم . هر جا رو میگشتم پیداش نمیکردم و یهو یادم افتاد که صبح رفته بودم بیرون تا از گشت های ارشاد یواشکی چند تا عکس بگیرم و دوربین رو هم تو یه کیسه سیاه گذاشته بودم و مثلن استتار کرده بودم . ظهر هم خونه اومدم گذاشتمش کنار آشپزخونه .
یهو پریدم سر آرتین و گفتم : تو الان چی رو بردی بیرون ؟؟؟؟
- آشغالا رو که گذاشته بودی کنار دیوار !
من تو رو میکشم !!!! بدو ! بدو برو کیسه ای که انداختی بیرون رو بیار تا نصفت نکردم !
- آشغال میخوای چیکار ؟
دیوانه دوربین منو جای آشغال انداختی بیرون ! تو عمرت یه کارم خواستی بکنی ریدی !!!!
خلاصه دو تایی بدو بدو رفتیم تا سر کوچه تا از توی این سطح های بزرگ آشغال دوربین رو برداریم که دیدم ماشین آشغال راه افتاد و رفت و هر چی داد زدیم وایسا , انگار نه انگار . معلوم بود همین الان سطل رو توی ماشین خالی کردن ! نزدیک 4 میلیون تومن دوربین و لنز توی کیسه بود و داشت دود میشد . به آرتین گفتم تو بدو دنبال ماشین تا گمش نکنیم منم میرم خونه ماشین رو میارم بریم بگیریمشون !
تا برسم خونه دو دفعه خوردم زمین از هولم و زانوم جر خورد و کف دستهام خراشیده شد و با چه بدبختی سوار ماشین شدم و رفتم دنبال آرتین که داشت میمرد از بس دویده بود دنبال ماشین آشغالی . سوارش که کردم گفت رفت تو اون خیابون دیگه نرسیدم بهش . رفتم تو اون کوچه و نبود ! هی بگرد و بگرد تا آخر 2 تا خیابون بالاتر پیداش کردیم و تند رفتم کنارش و آرتین داد زد آقا نگه دار !!!!!! به زور این احمق ها رو وادار کردیم بایستن و با بیل اومدن پایین که چی میخواییم از جونشون . براشون توضیح دادم که آرتین چه دست گلی به آب داده و اولش راضی نمیشدن و میگفتن این همه آشغال رو چطور بریزیم بیرون و بگردیم ؟ بعد که گفتم شیرینیش رو هم میدم , راضی شدن و 2 تا کارگرا رفتن توی آشغالا مشغول گشتن . یه بیست دقیقه ای گشتن و چند تایی کیسه سیاه در آوردن ولی نبود تا آخر یکیشون پیداش کرد و آورد داد بهم . بوی گند گرفته بود کیسه ولی خودش سالم و تمیز بود و فقط نایلونش کثیف بود . نفری 5 تومن بهشون دادم و برگشتیم خونه .
- اگه این دوربین من پیدا نمیشد , خودتو حراج میکردم تا پول دوربین در بیاد !
به من چه ! یه بارم خواستیم تو رو تحویل بگیریم ها !
- بترکی ! تو سعی کن تو زندگیت تا وقتی من زنده هستم و با منی هیچ وقت سرخود هیچ کاری رو نکنی !!!
اگه من دیگه دست به کیسه آشغال زدم !
- تو دست نزن تا من آشغالا رو بریزم تو حلقت !!!

چند چیز برای من مثل زندگی میمونن و بدون اونها دق میکنم : یکی دوربینم یکی آی پاد و یکی لپ تاپ و یکی هم احمدی نژاد !!!!!



........................................................................................

Thursday, April 24, 2008

آیس پک :

در راستای دنیای زن و شوهری و حال کردن های دو نفری و ارتقای سطح عشقولانه , امروز تصمیم گرفتیم دو تایی خلوت کنیم و بریم یه گشتی این طرف و اونطرف بزنیم و چیزی بخوریم و بیاییم خونه ! مرتیکه رو انداختم سر زهرا خانم و دو تایی زدیم بیرون ! البته باید اینو اضافه کنم که هرگز تصور یک گشت و گذار اروپایی یا نوع غربی به سرتون نزنه چون چنین اتفاقی در ایران رخ نمیده که مثلن بری یه تئاتر خوب ببینی و بعد بری یکی دو ساعتی توی یه بار بشینی و مشروبی بنوشی و موسیقی زنده ببینی و بعد هم کمی پیاده روی کنی و حسابی گرسنه شدی بری شام بخوری و بری خونه و سان فرانسیسکو و اینا ... از این خبرا نیست چون سایه اسلام بر سرمون در جوار چیز (!) آقا در پشتمون مراقبن تا مبادا دست از پا خطا کنیم و از راه راست اسلام خارج بشیم !
آرتین پیشنهاد داد : بریم سینما ! آخرین فیلم سینمایی که تو ایران دیدم , صورتی بود . گفتم من فیلم ایرانی نمیشناسم تو بلدی ؟ گفت آره ! گفتم باز نبری منو لاله زار ؟؟؟
اون اوایل یه بار این گفت بریم سینما و آقا ما رو برداشت برد سینماهای دره پیت لاله زار . این بود که از اون به بعد حرف سینما میزد , وحشت میکردم ! گفت : بریم سینما شهر فرنگ هم فاله هم تماشا ! باز این خوب بود .. گفتم بریم ! یکساعتی توی ترافیک بودیم و کلی اعصابمون حال اومد تا رسیدیم و بعد هم جای پارک پیدا نشد و دست از پا درازتر موندیم چیکار کنیم و گفتم اصلن ولش کن , نمیخوام , غلط کردم !!!!!! آدم اینهمه راه بره تا سینما و بعد نه بدونه اسم فیلم چیه و نه جای پارک پیدا کنه و برگرده , زور نداره ؟؟؟؟
ساعت حدودای 7:30 بود و گفتم بیا برگردیم سمت خونه و سر راه هم اگه یه جای خوب پیدا کردیم میریم شام میخوریم و بعد هم میریم خونه ! خیابون پهلوی به سمت شمال رو گرفتیم تا بریم سمت خونه که چشمتون روز بد نبینه ! یکساعت طول کشیده بود بیاییم پایین و برگشتمون شد 2 ساعت ! من که 3 – 4 ساعت قبلش کلی قبراق و سرحال بودم , حالا اعصابم خرد شده بود و پلاسیده و اخمو و بیحال نشسته بودم تو ماشین و آرتین جواد هم داریوش گذاشته بود و شده بود قوز بالا قوز و سوهان روح !
وقتی که , دل تنگه – فایده ش چیه آزادی ؟
زندگی , زندونه – وقتی نباشه شادی
آدم که غمگینه – دنیا براش زندونه
مابین صد میلیون – بازم تنها میمونه
یا
چنان دل کندم از دنیا – که شکلم شکل تنهاییست
ببین مرگ مرا در خویش – که مرگ من تماشاییست
در این دنیا که حتا ابر – نمیگرید به حال ما
همه از من گریزانند – تو هم بگذر از این تنها
مرتیکه معتاد بنگی هپلی , افسردگی حاد داره طوریکه خودش روان پریشه , هر کی هم آهنگ هاشو میشنوه از زندگی سیر میشه و تصمیم به خودکشی میگیره !!! آخر با حرص ضبط رو خاموش کردم و سی دی رو در آوردم و پرت کردم از ماشین بیرون !
- چیکار کردی ؟ چرا انداختیش بیرون ؟
بمیر ! کشتی منو ! 2 ساعته این داره آه و ناله میکنه . دق کردم . میفهمی ؟؟؟؟؟!!!!!!
- به این قشنگی , تو احساس نداری ...
یه بار دیگه حرف از احساسات بزنی میفرسمت ور دل آغا محمدخان قاجار ها !!
والا ! هر چی میخوند غم و غصه و فراق و بدبختی و فلاکت توش بود ! آدم سالم هم اینها رو گوش بده روانش فرمت میشه چه برسه که وقتی عصبی هستی و اینها رو گوش بدی , دیگه خودکشی رو شاخشه ! شهر هم هیچی نداشت آدم ببینه و دلش باز بشه ! یا کلاغ چادری میدیدی یا مردم بیحال و ماست و وا رفته یا آدمهایی که گوشه ای ایستاده بودن و رزم ناوهاشون غرق شده بود یا سوسول ها و جغله هایی که موهاشون رو مثل پشم ژل خورده خر سیخ کرده بودن و تو عالم هپروت بودن یا فاحشه هایی که گوشه کنار منتظر مشتری ایستاده بودن یا گشت سکس شاد نکبت که مثل خر عصاری دور خودشون توی شهر چرخ میزدن تا مردم رو ارشاد کنه ارواح عمه پتی یارشون . آدم اینها رو که میدید بدتر افسرده میشد ! دیگه کم مونده بزنم زیر گریه که چشمم افتاد به یکی از شعبه های آیس پک و به آرتین گفتم : زودباش بزن کنار ! بریم بستنی بخوریم .
- اوووو . بیکاری ها ؟ میریم از علی آقا بقال 2 تا چوبی میخریم دیگه !
اون بستی چوبی جواد رو بکن تو کون زن احمدی نژاد تا خنک بشه ! شد یه بار من یه چیزی بگم تو بگی باشه ؟ یا نگه میداری یا درو باز میکنم میپرم پایین !
یهجا رو پیدا کردیم و پارک کرد و هنوز پیاده نشده یهو دیدیم یکی از دور بدو بدو داره میاد طرفمون . رنگم پرید که این دیگه چه جانوریه ؟!؟ وقتی رسید بهمون فهمیدم پارک بانه . مثل گاو وحشی رم کرده نفس نفس میزد . به زور قبض نوشت و داد دستمون ! اونهایی که نمیدونن پارک بان چیه , ورژن انسانیزه پارکومتره ! همه کشورهای دنیا مکانیزه و ماشینی میشن و ما هم انسانیزه میشیم و پارکومترها رو جمع میکنیم جاش آدم میکاریم و اشتغال زایی میکنیم !!!!! چیه بده ؟ از عصر اتم به غارنشینی رو آوردیم دیگه ...
پیاده شدیم و رفتیم بستی بخوریم . آقا یه پیشنهاد برای اونهایی که میگن چیکار کنیم مایه دار بشیم ! همین آیس پک ! صاحبش یه آدم الدنگ جواد بوده که تا یکی دو سال قبل سماق میمکیده . این مادر مرده یه سفر رفت خارج و اومد و ایده ساخت این مغازه ها تو سرش شکل گرفت اونم از بستنی های مک دونالد ! همون ماه اول شعبه دومش رو زد و امروز هم که مثل قارچ سمی شعبه زده و پول با لودر جمع میکنه و کار از پارو گذشته ! چرا ؟ چون مردم بدبخت ایران که هیچ تفریحی ندارن , تا یه چیز جدید خوراکی به بازار میاد , 4 چنگولی میچسبن بهش و مثل ریگ پاش پول خرج میکنن ! کافیه شما مثلن یه نوع بستنی درست کنی که بجای نی توش شلنگ توالت ایرانی داشته باشه و اسمشم بذار اُستُروخ نشان , مطمئن باش میلیاردر میشی ! یا یه بستنی درست کن که بجای لیوان , مثلن پوست نارگیل باشه و اسمشم بذار آیس داشاق ! به مرگ زن ج .. احمدی نژاد سر یک هفته 900 میلیون در نیاوردی بیا نف بنداز تو حلق احمدی نژاد !!!!!!
اومدیم بریم تو که یهو یاد یه قضیه قدیمی افتادم مال قبل از ازدواجمون و یهو به آرتین گفتم : ببینم تو که میدونی آیس پک چیه ؟ خوردی که نه ؟
- آره بابا ! بستنیه دیگه .
ببین خالی بسته باشی من تو رو شعله ورت میکنم ها ! آتیشت میزنم همون تو !
- به جان خودم تا حالا 20 دفعه با بچه ها رفتیم خوردیم . اینم سوال داشت ؟
" از شما چه پنهون این آرتین اُمُل ترین مردیه که تو زندگیدم دیدم و باهاش ارتباط داشتم . یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین ! این آدم تا همین 3 سال قبل شلوار جین نپوشیده بود و فکر میکرد آمریکایی ها از این شلوارا میپوشین یا در عمرش سوار هواپیما نشده بود و خلاصه کنم وقتی من اینو دیدم انگار یه آدم مریخی رو از ناف مریخ آوردن گذاشتن زمین و رفتن . هیچی بلد نبود نه آداب معاشرت نه تربیت و نه خیلی چیزهای دیگه . 3 سال من جونم بالا اومد اینو متمدن کردم . به مرگ احمدی نژاد قسم میخورم که باورتون بشه . اینقدر این جواد بود جواد بود که حد نداشت . اینقدر منو اینور و اونور ضایع کرده و اینقدر خجالت کشیدم تا انسان شد . مثلن دقیقن 8 ماه ما هر هفته میرفتیم یه رستوران تا این چشمش همه چیزو ببینه و یاد بگیره . بهش میگفتی بهترین غذا چیه ؟ میگفت کله پاچه , میگفتی عالی ترین غذا چیه ؟ میگفت دیزی ! میگفتی بهترین غذایی که تو عمرت خوردی ؟ میگفت سوسیس بندری با نون بربری اضافه !!!!!!!!!! مثلن یه بار برده بودمش کنتاکی , بلد نبود چطوری بخوره و آبرویی از من اونجا برد که یکماه خجالت میکشیدم از خونه بیام بیرون مبادا مشتری های اونجا ما رو یادشون باشه و تو خیابون ببینن و .. . رو همین حساب بود که یهو وحشت کردم و گفتم تو تا حالا خوردی یا نه ؟ "
رفتیم تو و مشغول خوندن منو شدیم تا سفارش بدیم . من انتخابمو کردم و نوبت آرتین شد . دیدم هی داره لیستو از بالا تا پایین میخونه و عرق میریزه . ته دلم گفتم : این باز گنده گوزی کرده و نخورده , اومده جلوم چَسی بیاد . حدسم هم درست در اومد چون وقتی گفتم : چی شد ؟ انتخاب کردی ؟ گفت : نه بابا ولش کن من رژیمم !!! دو تا شکلاتی سفارش دادم و رفتیم نشستیم و بهش گفتم : پدرتو در میارم اگه گند بزنی و آبرو ریزی کنی !!!!
بستنی ها که اومد , مشغول خوردن شدیم . یه سیاستی هم این مارمولک , آرتین , داره اینه که همیشه صبر میکنه من شروع کنم و بعد این شروع میکنه و نگاه میکنه ببینه من چیکار میکنم اونم همون کارو بکنه . دید چطوری شروع کردن اینم اول با تعجب به نی کلفت بستنی نگاه کرد و بعد شروع کرد ادای منو در آوردن و مکیدن ! یکی دو دقیقه بعد وقتی نیم نگاهی به صورتش انداختم دیدم صورتش کبود شده و لپهاش هم جمع و الانه که بمیره ! فوری لیوان بستنیش رو گرفتم و از دهنش کشیدم بیرون . کشیدن همان و تق ! صدایی شبیه پریدن چوب پنبه از سر بطری بلند شدن همان ! همه یهو برگشتن ما رو نگاه کردن . آرتین سرشو آورد نزدیک و گفت ! بابا زودتر این لامصبو میکشیدی بیرون ! داشتم خفه میشدم !
- پدر سگ ! مگه تو نگفتی من خوردم ؟ این بود خوردنت ؟ چه گهی میخوردی با این نی ؟
بابا نمیاد بالا تو چطوری میخوری این سیمان رو ؟ اینقدر مکیدم که زبونم تو نی گیر کرد و نمیتونستم نفس بکشم !!!!!
نمیدونین به چه وضع فجیعی جلوی خندیدنم رو گرفتم . بعد لیوانمو نشونش دادم و گفتم : این تهش موز داره . موز ! همون که شبیه چیزیه که لاپات نداری !!!! نی رو یه کم بکش بالا اینطور و یه تکونی بهش بده .. حالا کوفت کن که موز توش گیر نکنه ! افتاد ؟؟؟؟
- حله ! الان سه سوت برات میخورمش !!!!
دوباره مشغول شد ! چند دقیقه بعد یهو داد کشید : آخ ! شیوا توش سنگ بود ! باز دوباره همه زل زدن به ما . ایندفعه چند تاییشون نیششون باز بود و بعضی هم با تعجب نگاهمون میکردن و تصور کرده بودن لابد تو بستنی سنگ رفته !!!! با نوک کفشم محکم کوبیدم تو پاش و گفتم ! مگه داری عدسی میخوری که توش سنگ باشه ؟ بزنم بکشمت ؟
- ایناها بابا مگه دروغ میگم ؟ بعد هم از دهنش در آورد و نشونم داد !
این سنگه ؟ خنگ ! اون اسمارتیزه ! شکلات ! من میکشم تو رو حالا ببین کی گفتم !!!!!!! دوباره مشغول شد . چند دقیقه بعد بود که لیوان رو یهو بر عکس کرد و شروع کرد کوبیدن تهش ! بی هوا , بلند بلند گفتم : چیکار میکنی ؟؟؟؟؟ همین باعث شد که دوباره همه برگردن سمت ما و ایندفعه کل مغازه منفجر شد از خنده !!! فکرشو بکنین لیوان بستنی رو آقا سر و ته کرده بود و تهش میکوبید که باقی مونده بستنی ها بیاد تو نی !!!! دیگه جای موندن نبود و بلند شدم و فوری اومدم بیرون و راه افتادم سمت ماشین . آرتین هم کمی بعد رسید در حالیکه لیوان های بستنی خودم و خودش تو دستش بود !! دلم میخواست سرمو بکوبم تو درخت . خودم نشستم پشت رل و اومدیم بریم که پارک بانه دیدم از دور داره میاد . منم که حسابی عصبانی بودم پامو گذاشتم رو گاز و با سرعت ازش رد شدیم . چند متری دنبالمون دوید و ول کرد . پوفیوز ! 10 دقیقه هم نشده بود رفت و برگشتمون , برامون 400 تومن نوشته بود ! خلاصه تا خونه فقط گفتمان با چاشنی کوفتمان داشتیم تا آقا توجیه شد و قول داد دروغ نگه . البته این قول و قرارها مدتش 5 دقیقه س چون حافظه آرتین اندازه کک میمونه !!!!
وقتی رسیدیم خونه همچنان اعصابم خراب بود و باید یه بلایی سر یکی میاوردم تا آروم بشم ! آرتین رفت خونه و منم رفتم دنبال مرتیکه تا از خونه زهرا خانم بیارمش . زنگ زدم و درو باز کردن و رفتم تو . جواد آقا شوهرش اومد و گفت : زهرا با بچه ها رفتن پارک !
- آها اینو نمیتونستی پشت آیفون بگی ؟؟؟؟
آخر گفتم زشت است که ...
- زشت اون رهبر انقلابته که آدم با دیدنش کفاره پس میده .
برگشتم و اومدم بیرون و رفتم بقالی یه سیگار بگیرم . یکی دو سالی میشد ترک کرده بودم ولی الان احساس ژنتیکی بهش داشتم !!! توی بقالی کمی شلوغ بود و الکی خودمو با دیدن جنس ها مشغول کردم تا خلوت شد و گفتم : یه نخ ونیستون لایت میخوام . بقاله که از بچگی تو این محله و از سال 1340 تا حالا اینجاست و سن نوح رو داره با لهجه غلیظ ترکی گفت :
- نچش خانم نچش ! بد است .
میچشم خوبم میچشم !!!!! تو رو سنه نه ؟ زود باش بده برم حوصله نصیحت ندارم !
- آوا ! ..... بعد هم شروع کرد یه قطار فحش و نصیحت ترکی بلغور کردن ! سیگار رو گرفتم و اومدم از مغازه بیرون که چشمم افتاد به زهرا و بچه ها که داشتن می اومدن فوری سیگار رو پرت کردم تو جوب تا مرتیکه نبینه و رفتم طرفشون . قدم زنان با هم رفتیم سمت خونه . دم در ازش تشکر کردم و رفتیم خونه . آرتین طبق معمول جلوی ماهواره ولو بود و هی از این کانال به اون کانال میپرید . حالو حوصله ش رو نداشتم و لباسهامو عوض کردم و کتابمو برداشتم و با مرتیکه رفتیم باغ و اون مشغول تاب بازی شد و منم کتاب خوندن ...

خلاصه اینم از یه روز تفریح ما که از ماتحتمون در اومد !



........................................................................................

Monday, April 21, 2008

شر خر :

چند وقت پیش یه مطلب نوشته بودم که به یکی پول دادم تا برام کاری انجام بده و ... یکی تو نظرخواهی نوشته بود : چشممون روشن . مونده بود شر خر هم استخدام کنی که کردی . این حرف رو دلم مونده بود تا امروز :

آقا مملکتی که توش قانون نباشه , شهروندان باید خودشون قانون رو پیاده کنن . چیزی تو مایه های آمریکاست که البته اونجا قانون حاکمه ولی به علت وسعت بسیار زیاد کشور که به بزرگی یک قاره ست , پلیس نمیتونه خونه به خونه کنترل داشته باشه و مردم میتونن سلاح حمل کنن برای حفظ جونشون و با اینهمه اگه وسعت کشور آمریکا رو با وسعت ایران مقایسه کنی و آمار جنایت در ایران و آمریکا رو هم بر همین مبنا مقایسه کنی میبینی که ایران به اندازه نصف آمریکا درش جرم و بزه و جنایت صورت میگیره !!! در ایران ما به علت نبود قانون باید یا شرخر استخدام کنیم یا بادیگارد و نگهبان شخصی و تازه مطمئن هم نیستیم که اینها هم نفوذی هستن یا نه و شب همین ها نیان سرت رو ببرن !!! البته این امنیت زیاد رو ما مدیون تلاشهای شبانه روزی " شبیخون " سردار تارزان " رادان " و طرح امنیت اجتماعیش هستیم که عجبا بعد از یکسال که از این طرح میگذره ما همچنان امنیتی رو شاهد نیستیم و مثالها و حوادث روزانه گویای این قضیه ست مثل همین امروز که در خبرها نوشته بود : دختر 5 ساله ای در توالت یک رستوران مورد تجاوز قرار گرفت ! خب سردار تارزان مورد عنایت قرار بدن که چرا هنوز ما امنیت نداریم ؟ البته از نظر ایشون امنیت نداشتن یعنی روسریت کمی عقب رفتن و موی سرت معلوم شدن و چکه در سرمای زمستون پوشیدن , اینکه پاچه شلوارت از مچ پات کمی بالاتر باشه و یا پسرها موهاشون سیخ سیخ باشه یا معتادها رو رها کردن و قلیون ها رو گرفتن ! چون انگار از نظر دکترین ایشون همون نیم وجب مشخص شدن موی سر یک زن میتونه خوار – مادر اجتماع رو به تاراج بده یا موهای سیخ جوون ها و تیشرت های مثلن غربی اونها و ژل میتونه ناموس جامعه رو 4 قلو حامله کنه و انگار قضیه همینه که دزدها و قاتلین و محتکران و قاچاقچیان و ... آزادانه میگردن و هر کاری دلشون میخواد میکنن و اینجاست که من بعنوان یک شهروند مجبورم برای دفاع از حقوق حقه خودم و رسیدن به حقم , وقتی که قانون و دستگاههای پلیسی و امنیتی و اجرایی منو به جاییشون حساب نمیکنن و از نظر اونها جرم و جنایت یعنی بد حجابی , شرخر استخدام کنم و خودم حقم رو از دیگران بگیرم !!!

در پاسخ به اون کسی که اینو نوشته بود باید بگم : بله شرخر هم استخدام میکنیم و حدود 30 تا هم تو دست و بالمون شرخر داریم اونم نه از نوع قبل از انقلابیش . خبری از کلاه مخملی و کت و شلوار مشکی و لنگ و سبیل از بناگوش در رفته و قمه و نیمچه و تیزی و این حرفها نیست و همشون یه تپه ریش دارن و تیپ حزبول میزنن و بدن سازی میرن و هیگل دارن 50 تای احمدی نژاد ! و حالا چرا شرخر داریم ؟ خیلی ساده ! وقتی با کسی معامله میکنی و طرف چک ها رو پاس نمیکنه یا زیر قرارداد رسمی میزنه و تو میدونی که حتا اگه با یک خروار مدرک مستند و واضح و 5 تا وکیل زبردست هم برداری بری دادگاه , قانون نمیتونه یک قرون از این آقا پول در بیاره و به تو بده و تازه یه چیزی هم بدهکار میشی و یکسال هم علاف , باید بری 10 تا آدم نره خر سبیل کلفت رو شبانه بفرستی خونه طرف تا ترتیب زنشو جلوش بدن و اینقدر کتکش بزنن تا مغزش بره در کونش تا یاد بگیره پول دیگران رو نخوره و اونوقت آقا خیلی راحت گاو صندوقش رو دو دستی میده دست شرخرهات و بهت نوشته هم میده که غلط کردم !!! و باور کنین عین حقیقته و با چند تا تاجر پدر سوخته همین مافیا بازیها و مادر خوانده بازیها رو در آوردیم تا به پولمون برسیم و هستن توی همین تهران آدمهایی که همینطوری معامله میکنن . یا وقتی شمش و عتیقه و الماس معامله میکنی , چطوری میخواهی بری ثابت کنی که من به طرف اینا رو دادم و طرف تراول های تقلبی به من داده ؟ باید خوار مادرشو مورد عنایت قرار بدی و دونه دونه تراول ها رو لوله کنی و بهش فرو کنی و به خوردش بدی تا نه تنها جنستو بهت بده , که خسارتت رو هم بهت بده !!

حالا یه مثال دیگه براتون بزنم تا بیشتر براتون روشن بشه قضیه قانون در کشور ایران یعنی چی :

آقا چند روز پیش آرتین اومده بود دنبالم شرکت تا با هم برم خونه , توی یه خیابون پیچیدیم تا میون بر زده باشیم و از ترافیک خلاص بشیم , همین که پیچیدیم از روبرو یه تاکسی هم پیچید جلومون و زرت کوبید به ماشین ما و حدود 8 میلیون تومن ضرر زد به ما ! پلیس هم اومد و گفت تو ورود ممنوع اومدی و مقصری و تازه آقا هم بیمه ش باطل شده بود , افتاد به گریه و زاری که ندارم و از کجام بدم و ببخشید و ... ! برای اینکه طرف آدم بشه تو نظرم بود که 2 میلیون ازش بگیرم و باقی رو ببخشم . اما طرف نذاشت به همین جا بکشه و دوستانه تمومش کنیم و بعد از یکی دو دفعه تماس گرفتن , دفعه آخر شروع کرد تهدید کردن من که اگه پولو بخوای از من بگیری میکشمت و بلا سر بچه ت میارم و ... ! منم گفتم خیلی خب ! باباتو در میارم تا تهدید کردن یادت بره . آقا فرداش به وکیلم زنگ زدم و یه شکایت کلفت براش درست کرد و رفت دادگاه و هم ماشینش رو توقیف کرد و هم آقا رو گرفتن و بعد که اعتراف کرد منو تهدید کرده , قاضی براش 6 ماه حبس تعزیری نوشت و طرف رو که بردن , قاضی رو کرد به من و گفت : خانم شما هم تا 6 ماه باید خرج زن و بچه واجاره خونه این آقا رو پرداخت کنی و فردا کارشناس میاد برآورد قیمت !
وقتی گفتم چرا ؟؟؟ گفت به این دلیل که طرف رو از نون خوردن انداختی !!!!
قانون مملکت رو دارین ؟ طوری شد که همون جا گفتم نمیخوام و رضایت دادم ولش کنن و مردک موقع رفتن هم کلی واسه ما ادا در آورد و دست از پا درازتر برگشتیم خونه و از فرداش دوباره تهدید و ... !
خب قانون ممکلت از من اینطوری حمایت کرد ؟ من چاره م چیه ؟ برم کلت بردارم یه گلوله تو مغز طرف خالی کنم و بعد هم اعدام بشم ؟ اینجاست که شرخر به کار میاد تا اگه پولتو نمیتونی بگیری , اقلن دلت خنک بشه و طرف رو آدم کنی ! زنگ زدم به شرخرها و گفتم میخوام طرف رو طوری گوشمالی بدین که گوشی تلفن رو میبینه بشاشه به خودش !!!!!! به عبارتی گوشی تلفن رو با دستگاهش به خودش تنقیه کنین تا یاد بگیره دیگه کسی رو تهدید نکنه !
حالا دیگه نمیدونم چه بلایی سر طرف آوردن فقط 2 روز بعدش زنش زنگ زد به من و شروع کرد نفرین کردن که : خانم شوهرم 2 روزه تو کماست و اگه بمیره تا آخر عمر نفرینت میکنم !!!!!!! هشت میلیون ضرر از شکل انداختن ماشینم جهنم , همین که دلم خنک شد خودش برای من لذت بخش بود و اینکه طرف یاد گرفت دیگه کسی رو تهدید نکنه و از همه بهتر دیگه تا عمر داره من مطمئنم وقتی تابلوی ورود ممنوع رو میبینه تشنج میکنه !!!!!! و بازم جالبتر اینکه کی میخواد منو مقصر بدونه ؟ کو شاهد ؟ چشم در برابر چشم , به همین سادگی و در کمال خونسردی !

میبینین ؟ قانون در کشور نباشه نتیجه میشه همین . من که به کونم نیست ! یک هزارم پولی که در میارم خرج این لات و لوط ها میکنم و در عوض خیالم راحته . اینطوری میدونم معاملاتی که میکنم به پول میرسه و از اونطرف از جونم محافظت میشه و اینکه هیچ رد پایی هم از من باقی نمیمونه . به همین سادگی ... و مقصر کیه ؟ همین دولت ! همین قانون فقه اسلامی ! همین دادگاه ها و قضات بی کفایت و بی سوادشون . وگرنه کشوری که قانون قوی داشته باشه چرا مردم باید مجری قانون بشن ؟ وقتی مجری و مامور قانون خودش فاسده , رشوه میگیره , جرم میکنه و قانون رو رعایت نمیکنه و حتا مردسالاری رو در قانون رعایت میکنه (!) چه چاره ای برای من میمونه بحز استخدام شر خر ؟ بجز استخدام بادیگارد ؟ بجز استخدام نگهبان مسلح ؟ و جالب اینکه همین بادیگارها و نگهبانهایی که جواز حمل اسلحه دارن رو خود دولت بهشون مجوز فعالیت داده . چند سال پیش نوشته بودم که ضبط ماشینمو که اون موقع 400 تومن بود رو تو مولوی دزدیدن , رفتم کلانتری افسر نگهبان علنی به من گفت 20 تومن بده نیم ساعت دیگه ضبط ماشینتو برات بیارم ! وقتی قبول کردم 15 دقیقه بعد ضبط رو با دزد برام آورد !!!!! اینه اون امنیت اجتماعی ؟ اینکه یه مشت آدم هیز چشم چرون رو سر میدونها بذارین تا پر و پاچه زنها رو رصد کنن , شد امنیت اجتماعی ؟ کدوم مرجعی به اینها اجازه میده به زن نامحرم مردم نگاه کنن ؟ وقتی موضوع رو میشکافی و باز میکنی میبینی همین قانون خودش ناقض خودش و ناقض دستورات شرع و اسلامه و جالبه که کسی شعورش به این چیزها نمیرسه . و اینجاست که من خودم مجری قانون میشم و فتوا صادر میکنم که استخدام شرخر واجب و داشتن اون کاملن حلال و جایز است !

تکبیر.



........................................................................................

Saturday, April 19, 2008

حراج نان :

یادش بخیر اون قدیم قدیما هر کی میخواست حرف از یه غذای بی ارزش و ارزون قیمت بزنه میگفت : برو نون خالی سق بزن ! خب این قضیه مال چه زمانیه ؟ زمانی که من اندازه شپش بودم و همراه مادرم میرفتیم نونوایی نون بخریم , یا شاید هم خیلی قبل تر ! نون لواش بود یک تومن . نون بربری بود پونزه زار , یک تومن و پنج زار . سنگک بود بیست پنج زار , 2 تومن و پنج زار ! تافتون دو تومن ! حالا این در صورتی بود که پدران ما همین ها رو به قیمت های خیلی ارزونتری میخریدن و بازم بدتر اینکه پدران اونها هم اینها رو به قیمت های دینار و سنار و شاهی و قرون و .. میخریدن و اون دیگه خنده دار تر بود که حتا به ریال هم نمیرسید چه برسه به تومن !!!!

جراید : نانوایی خیابان زرافشان شهرک غرب تهران با نصب تابلوی : ما آرد را به نرخ هر کیلو 340 تومان خریداری می کنیم , نانهای سنگک خود را تا قیمت یک هزار و 500 تومان عرضه می کند . به گزارش آفتاب به نقل از رادیو تهران ،خبر این رویداد در برنامه صبح تهران امروز 28 فروردین از سوی یک شنونده و سپس گزارشگر این برنامه بازتاب یافت .

در زیر این خبر میخونیم که نانوای مربوطه در توجیه اقدام خودش به فروش نان 1500 تومنی نوشته که هم آرد اعلاء ست و هم طریقه پخت نان منحصر به فرده و بعضی خریداران هم نوشتن که نون هایی که از اینجا میخرن نظیر نداره و یادآور 50 تا 100 سال پیشه که نونها خیلی عالی و با کیفیت بودن !! حالا راست و دروغش رو نمیدونم ولی من همیشه عقیده داشتم آدم پول خوب بده , چیز خوب هم میخوره یا به عبارتی هر چقدر پول بدی همونقدر آش میخوری ! به نظر من خوبه مثل خارج همه نوع قیمتی در دسترس باشه . کسانیکه پول دارن , لباس و مواد غذایی و امکانات رفاهی خیلی گرون قیمتی رو استفاده میکنن و کسانی که وضع مالی خوبی ندارن , برای اونها هم امکانات مناسب هست . بعبارتی در خارج از ایران برای هر درآمدی امکانات وجود داره . در داخل ایران خیلی ها حاضر هستن پول زیاد بدن , ولی جنس درست و حسابی دریافت کنن که متاسفانه این یک رقم وجود خارجی نداره ! یعنی تو پول زیاد میدی , ولی آشغال و بنجل تحویل میگیری . خیلی ها حاضرن 1500 تومن بدن , ولی نونی تحویل بگیرن که 5 دقیقه بعد از در اومدن از تنور مثل آجر نشه که وقتی بکوبی به دیوار , دیوار بیاد پایین , وای به اینکه این نون بره توی معده و خشت بیاد از زیرت بیرون !!!! اینطور نباشه که بری نونوایی ای که به بهانه های واهی قیمت نون رومیکنه 500 تومن ولی کیفیت نون همون آشغالیه که بود . اینطور نباشه که کسی که درآمد کمی داره وقتی به این نونوایی ها مراجعه میکنه باهاش مثل سگ رفتار کنن و از روی ناچاری و ترس از آبرو ریزی مجبور بشه بجای نون 200 تومنی , تقاضای نون 500 تومنی کنه !

صبح آرتین رو فرستادم برای ناهار بره یه دونه نون سنگک بخره بیاد , نیم ساعت بعد پیداش شد و گفت : شیوا نون شده 500 تومن !!!! همین دیروز 200 تومن بود و یه شبه شده بود 500 تومن . نه اندازه و نه وزن نون هیچ تغییری نکرده بود که بگیم وزنشو اضافه کرده و گرونتره ! یکساعت باهاش دعوا میکردم که چرا خریدی و باید می اومدی خونه ! اونم میگفت که همه جا انگار نون گرون شده و ... ! بعد که این خبر رو توی سایت تابناک خوندم , دیدم که نه بابا ! انگار این نونوایی ما خیلی خوش انصاف تشریف داره که سنگک رو میده 500 تومن !!!!!
یاد قدیما به خیر ! چه غذاهایی در فهرست غذاهای گدایی و فقیر فقرا بود که امروز همون غذاها و خوراکی ها در زمره خوراکی های اشرافی به حساب میان ! قدیما والا میگفتن گداها شام نون و پنیر میخورن . نیمرو رو غذای چپ و چول ها میدونستن ! نون خالی هم که غذای بی خانمان ها و افراد ولگرد بود . یا طرف میخواست بگه من شام یه غذای ساده و ارزون میخورم میگفت شب ها فقط نون و پنیر و سبزی میخورم ! یا فلانی میگفت ما شب نون و ماست میخوریم !!
حالا فکر میکنین این خوراکی های فقیر فقرا امروزه چند در میاد ؟ مفت ! صلواتی !
- پنیر 400 گرمی 2200 تومن قیمت داره + نون بربری 200 تومنی میشه چقدر ؟ میشه 2400 تومن .
- تخم مرغ شونه ای 4200 تومن هست . میشه دونه ای 175 تومن + نون 200 تومنی + کره 50 گرمی 500 تومنی که البته تازگی ها کره هم نایاب شده = 1050 تومن .
- پنیر + سبزی خوردن کیلویی 950 تومن + نون = 3 – 4 هزار تومن !
- ماست 2 کیلویی 3000 تومن یا میماس 100 گرمی 700 تومن + نون و ...
خب میبینین که این روزها فقیر فقرای ما هم دیگه جزو اشراف به حساب میان و اگه بخوان این غذاهای اعیونی رو بخورن به فلاکت میافتن و شورتشونم باید حراج کنن ! وای به اینکه بخوان برن سراغ مرغ و گوشت و ... ! اگه بازم بخواهیم بریم رده پایین تر , میتونیم از اشکنه و کله جوش و سیب زمینی آب پز و آت و آشغال های دیگه ای اسم ببریم که من فقط اسمشونو شنیدم و هرگز نه دیدم نه لب زدم ! حتا همین ها هم قیمت های سرسام آوری دارن . کشک 300 گرمی 1100 تومن . پیاز کیلویی 700 تومن . سیب زمینی کیلویی 800 تومن . حالا یه خانواده 4 نفره میخوان چه کوفتی بخورن , من نمیدونم . برنج هم که دیگه صحبتشو نکن که شده کیلویی 4000 تومن . اونوقت یه حروم زاده ای به اسم احمدی نژاد میگه وضع مردم خیلی خوب شده چون امسال تعداد مسافرت ها زیاد بوده . دیگه نمیگه که بخاطر جیره بندی بنزین مردم بدبحت که در سال 2 بار میرفتن مسافرت , نتونستن همون یکبار در سال گذشته رو هم برن و کلی صرفه جویی کردن تا تونستن برای عید از خجالت زن و بچه هاشون در بیان و این شده ملاک رئیس جمهور مشنگ الدنگ ملنگ ما و مشاورین الدنگ تر از خودش . اون زمان که کارشناسان اقتصادی به این مشنگ زبون نفهم میگفتن اینقدر پول نفت رو به جامعه تزریق نکن و گه نزن به اقتصاد , میگفت شماها طرفدار آمریکا هستین و همتون دشمنین با دولت . حالا که مثل خر چلاق مردنی توی گل گیر کرده و ریده به سر خودش و مردم , نه راه پس داره نه راه پیش و هر روز که میگذره بیشتر قبر خودش و نظام نکبتش و مردم رو میکنه !

من میلیاردها ثروت هم داشته باشم به خدا زورم میاد 4000 تومن بدم تخم مرغ بخرم ! زورم میاد 13 هزار تومن بدم گوشت بخرم . زورم میاد 4000 تومن بدم برنج بخرم . زورم میاد نون 1500 تومنی بخورم . آخه اینا یعنی چی ؟ همین طوری پیش بره مردم همدیگه رو خام خام میخورن . تازه اعلام شده اگه وضع همین طور پیش بره تورم که الان 50% هست میشه 100% تا آخر امسال . فقط دو نکته رو نمیتونم درک کنم و اونم اینه که یا مردم واقعن پولدارن , یا واقعن خیلی خر و احمقن . از این دو حالت خارج نیست و خودتون منظورمو خوب متوجه میشین ...



........................................................................................

Tuesday, April 15, 2008

از هر دری سخنی :

این مطلب از هر دری سخنی امشب کارش از در , مر گذشته و دروازه ست !!! اینقدر مطلب رو هم انبار شده که اگه دروازه رو باز کنم سیل میبرتون . فکر کنم تا آخر هفته جواب بده قشنگ :

- من اشتباهی بودم !! کاریکاتوری از احمدی نژآد : http://i28.tinypic.com/eajeae.jpg

- جوک : ترکه زنگ میزنه به دوستش ، آهسته میگه : من الان توی جلسه ام . بعدا باهات تماس میگیرم !!

- تخلف گشت ارشاد یا ترس از شورش مردم ؟ خبر رسیده که گشت ارشاد روز شنبه ساک های مردم رو در میدان هفت تیر بازرسی میکردن که این خبر بلافاصله تکذیب و در انتها فرمانده نیروی انتظامی اونو غیر قانونی نامید و از مردم خواست در صورت تغییر در شیوه رفتاری گشت ارشاد با شماره تلفن 197 تماس و شکایت خودشون رو اعلام کنن . اصل خبر از نو اندیش :
http://www.noandish.com/com.php?id=15277

- قدیما آخوندا میگفتن جلق زدن حرام است و هر کی جلق بزنه کف دستش پشمناک میشه و صورتش آبله ای و زیر چشمهاش سیاه و هزار و یک مزخرف دیگه و تازه همه اینها رو هم به ناف اسلام مادر مرده میچسبوندن که اسلام اینها رو گفته . فکر کنم یکی دو قرن دیگه بشر پی به این ببره که این اسلام مادر مرده اصلن وجود خارجی نداشته و هر چی بوده زاییده ذهن متعفن ملاها بوده ! امروز علم ثابت کرده جلق زدن نه تنها بد نیست که خیلی هم خوبه مخصوصن برای سلامتی آقایون . این مقاله رو در این مورد بخونین که نوشته جلق زدن مانع از سرطان پروستات میشه :http://www.newscientist.com/article.ns?id=dn3942 خوش به حال آقایون دست به چیز !!

- ترانه هم صدا با اجرای جدید از گوگوش رو تقدیم میکنم به آذر فخر نازنین ... بیاد اون سالها :
به چشم من , به چشم من
تو اون کوهی
پر غروری , بی نیازی , با شکوهی
طعم بارون , بوی دریا , رنگ کوهی
تو همون اوج غریب قله هایی
تو دلت فریاده اما بی صدایی
http://www.sarzaminmp3.com/Sarzaminmusic/Persian/128KB/Googoosh%20&%20Mehrdad%20-%20Shabe%20Sefid/05_%20Medley%20Hamsedah%20(Googoosh).mp3

- وقتی ازدواج موقت رو از طریق سایت انجام بدن , وقتی نامه بندازن تو چاه جمکران تا آغا بخونه و مشکل گشایی کنه , باید هم صیغه کردن از طریق چت کردن صورت بگیره . از فردا خانم ها و آغایون , توی یاهو مسنجرهاتون اول صیغه بخونین و بعد برین خونه همدیگه ترتیب هم رو بدین : http://www.istefta.net/ans.php?stfid=5253&subid=9

- جوک ! خداوند گل را آفريد و گفت زيباست . زن را آفريد و گفت لطيف است ! احمدی نژاد را آفريد و گفت : جلوی اسهال را نمیتوان گرفت !!

- چشم آخوندها روشن . آبجوهای الکلی در فروشگاههای تهران . آخر زمانه نه ؟
http://tabnak.ir/pages/?cid=8538

- ای که کرا کشتی تا کشته شوی زار ! سرنوشت جالبی که به سر سایت شیعه نیوز اومد , بهترین پاسخ به خزعبلات و تحریفات این سایت افراطی و ضد بشری بود که بهش دادن و اول فیلتر شد و بعد هم تعطیلش کردن : http://tabnak.ir/pages/?cid=8516 خدایش بیامرزد !

- آموزش پخت یک نوع بادمجون شکم پر رو خسن آقا لطف کرده و در آشپزخونه ش یاد داده . پایینش هم پخت استیک هست : http://chenchene.com/

- یه سایت جالب در مورد همه چیز . سایت خیلی مفیدیه از روش های فیلتر شکنی بگیر تا ...
http://smallcandle.wordpress.com/

- فاجعه در راه است !!!!!! تجربه ثابت کرده هر وقت احمدی نژآد از تحولات مثبت خواسته حرفی بزنه , با عرض معذرت : ریده ! حالا خبر رسیده که احمدی نژآد میخواد از وضعیت خوب اقتصادی صحبت کنه ! خدا به داد ایرانی ها برسه : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8701250020

- چه کنم هلاک همتونم . دیوان زنده یاد و شاعر ارزنده و بزرگ ایران زمین , ایرج میرزا با فرمت پی دی اف برای شما . توجه توجه ! بالای 18 ساله :
http://rapidshare.com/files/107768099/Divan_Iraj_Mirza.pdf.html

- جوک : دليل راه ندادن افغانها در فوتبال: "هر جا خط كشي ميبينن شروع ميكنن به كندن !!

- تحقیق دانشگاه هاروارد در مورد وبلاگ های ایرانی :
http://www.yjc.ir/news/NewsDesc.aspx?newsid=26390

- برای رو کم کنی ! یا به زبون کلانتری , پوز زنی آقایون !!! یکی بود میگفت زن ها مگه میتونن متال بخونن ؟ میگن خوندیم و شد . اینم Death Metal زنونه ! دنبال خواننده ش هم نگردین چون همین دور و وراست :) ... اینه ! حالا برین واسه بچه محلاتون تعریف کنین ! هر چند شما مردها اینقدر پر رو و ضایع هستین که از رو هم نمیرین :
http://rapidshare.com/files/107764925/metal.mp3.html

- اینجا روستایی دور افتاده در نهاونده که مردمش برای نون شب عاجز هستن ولی با اینهمه ماهواره رو به شکم و صدا و سیمای ایران ترجیح میدن . جالب نیست ؟ حالا میخواییم انقلاب اسلامی صادر کنیم ؟ http://i25.tinypic.com/flik51.jpg

- جوک : یه ضرب المثل رشتی میگه : رسیدی خونه بزن تو گوش زنت !!! تو نمیدونی واسه چی زدی ... اما اون میدونه چرا خورده !

- ترانه سبب از شادمهر عقیلی با کیفیت عالی به حجم 3 مگابایت :
http://www.sarzaminmp3.com/Sarzaminmusic/Persian/128KB/Shadmehr%20Aghili%20-%20Sabab/01_%20Sabab.mp3

- سید حسن شیخانی ملقب به گیله مرد کالیفرنیایی , نازنین ترین و شریف ترین انسانی که من در عمرم دیدم : http://www.gilehmard.com/ با گرم ترین درودها ...

- کروبی , کاریکاتور اسهال طلبان ! از خنده میمیرین :
http://tabnak.ir/pages/?cid=9049

- عکس ! برج شهیاد رو بعد از بازسازی ببینین که چطور ریدن بهش و با نور پردازی های جواد گند زدن بهش ! برای گرفتن این عکس 10 هزار تومن جریمه شدم :
http://farm4.static.flickr.com/3079/2387262131_fa4c0cb527_o.jpg
راستی میدونستین سازنده یا مهندس این بنا بهایی بوده ؟ و یکی از سرشناس ترین معماران جهان هست و بناهای بسیار زیبایی رو ساخته ؟ اسم این آقا هست : حسین امانت .

- هیس , کوماندوی معروف هم سربازیش یا همون آشخوریش تموم شد و برگشت سر کوچه اول :
http://hees2.blogspot.com/

- سایت معروف فلیکر رو که میشناسین ؟ محبوب همه عکاس هاست . این سایت رو دولت مشنگ ایران فیلتر کرده به این دلیل که توش عکس های بی ناموسی شاید باشه و امت اسلام ناموسشون به باد بره ! یه آقایی به نام حامد صابر فیلتر شکنی نوشته که شما به کمک اون بسادگی میتونین فیلترینگ فلیکر رو کنار بذارین . متن مصاحبه جنجالی با این مهندس خلاق و نابغه ایرانی و پرسش و پاسخ های مطرح شده رو بخونین و لذت ببرین : http://zigzagmag.net/article/default.aspx/447 و در صورت تمایل شما هم وارد بحث بشین .

- جوک ! پلیس ترکه رو با دختر میگیره ، می پرسه صیغه است یا عقدیه ؟ ترکه میگه : هرزست نقدیه !!

- گروه معروف آبجیز رو که میشناسین ؟ سبکی نو و جدید و جنجالی در موسیقی بوجود آوردن . چند روز پیش تورنتو کنسرت داشتن و واقعن دیدنی بود . متاسفانه در داخل ایران چندان شناخته شده نیستن و علتش هم اینه که آلبومشون کپی رایت داره و اجازه ندادن مثل سایر خواننده ها ایرانی های داخل کشور بطور رایگان از آلبومشون استفاده کنن . به هر حال ما قانون کپی رایت سرمون نمیشه ولی به حرمتشون و اینکه واقعن دوستشون دارم , 2 تا قطعه از آهنگ هاشون رو براتون ادیت کردم و میذارم به همراه 2 عکس داغ داغ و جدید ! امیدوارم خوشتون بیاد . با تشکر از صفورا و ملودی , خواهران آبجیز :
- کلیپ یک : http://rapidshare.com/files/107753392/abjeez_1.mp3.html
- کلیپ دو : http://rapidshare.com/files/107756524/abjeez_2.mp3.html
- عکس یک : http://i27.tinypic.com/34evj3q.jpg
- عکس دو : http://i26.tinypic.com/2ezqmu9.jpg

- هر کی تونست احمدی نژآد رو توی این عکس سران کشورهای عربی در کنفرانس اسلامی پیدا کنه 5 میلیارد تومن بهش نقدی میدم ! قابل توجه اونهایی که عرب ها رو به مردم ایران ترجیح دادن و حالا عربها اونها رو اندازه ارزن هم آدم حساب نمیکنن :
http://64.40.99.49/Multimedia/pics/1386/12/Photo/2131.jpg

- دیره ولی جالبه . بازم دم گوگل گرم که نوروز ایرانی رو براش لوگو درست کرده ! لوگوی نوروزی گوگل : http://www.google.com/logos/persian_newyear08.gif

- اتفاقات عجیب و بهتره بگم فجیع صدا و سیمای ایران رو بخونین و غش غش بخندین :
http://tabnak.ir/pages/?cid=7904

- برای گرفتن این عکس یک هفته سرما خوردم بخاطر باد و سرمایی که بود ! نمایی از تهران که 7 ماه تمام منتظر بودم تا هوای آلوده تهران صاف بشه و بتونم این عکس رو بگیرم . منظره تهران در شب از بلندی های ولنجک :
http://farm3.static.flickr.com/2047/2385798380_af18727e06_o.jpg

- وبلاگ غریق نجات ! این وبلاگ به همت همسر یک زن ایرانی ساخته شده که همسر عزیزش به لطف مراقبان در آب غرق شدن و برای جلوگیری از چنین رخدادی این وبلاگ رو برای آشنایی شما ایجاد کرده که جای تشکر داره : http://ghargh.blogfa.com/

- بعد از زنونه شدن پارک ها حالا شهر زنانه هم قراره ساخته بشه : http://tabnak.ir/pages/?cid=9047

- حالا که همه ش بحث زنهاست یاهوی زنانه رو هم ببینین ! شوخی نیست و یاهو ساخته :
http://shine.yahoo.com/

- اسامی لاتین سبزیجات تشکیل دهنده سبزی خوردن و سبزی های خاص ایران رو براتون توی گوناگون نوشتم که بدرد ایرانیان مقیم خارج میخوره و دیگه لازم نیست دو ساعت به این فرنگی های زبون نفهم توضیح بدن که دنبال چه سبزی ای هستن : http://g0nag0n.blogspot.com/

- مجله گیلماز و جریان سفر احمدی نژاد به گیلان :
http://gilmaz.blogspot.com/2007/03/blog-post_19.html

- هماهنگی کامل بین دولت : http://www.noandish.com/images/akhbar/big/ahmadi.motaki.mali.jpg

- بالاخره حکومت هم صداش در اومد که مقصر اصلی تمام مشکلات ایران , آمریکای جهان خوار نیست و کرم از خود درخته : http://farsi.khamenei.ir/FA/Speech/detail.jsp?id=820222C

- یه عکس جالب از رفسنجانی در مجلس : http://i26.tinypic.com/e12mg5.jpg

- پروین دولت آبادی هم به لقا الله پرتاب شد : http://tabnak.ir/pages/?cid=9100

- جنجال گوگل بر سر نام خلیج همیشه فارس ! حقیقت یا دروغ پای نویسنده ست :
http://tabnak.ir/pages/?cid=9070

- وقتی گند خبرگزاری مزدور فارس و یالثارات در میاد : http://sobhnews.com/lastnews/1180
http://www.zahremari.blogfa.com/post-51.aspx

- ماجرای جنجالی روسری وزیر خارجه سوئیس : http://heidariam.blogfa.com/post-370.aspx

- آتیش بازی در برج میلاد ! اینم دست پخت خودمه :
http://farm3.static.flickr.com/2238/2380735492_7f8c60aae7_b.jpg

- این تصویر رو هرگز فراموش نکنید چون بزودی باید بیادش بیارید و تاریخ تکرار بشه :
http://www.noandish.com/images/akhbar/big/ahmadi.entekhabat3.jpg

- کارت ملی خامنه ای : http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2008/03/349702_orig.jpg

- امام به بنی صدر : غلط میکنی قانون را قبول نداری ! 29 سال بعد : رهبر به احمدی نژآد : گه میخوری قانون رو قبول نداری : http://www.tabnak.ir/pages/?cid=7740

- سریال میشل استروگف رو یادتونه که قبل از انقلاب در سال 2537 از تلویزیون ایران پخش میشد ؟ آهنگش خیلی قشنگ بود . اینم آهنگش برای علاقمندان :
http://rapidshare.com/files/107762953/02_-_Track_2.mp3.html

- گل آقا هم به لقا الله پرتاب شد : http://golagha.ir/news/?ty=2&id=1286

- نهایت خ ... مالی ! احمدی نژاد : نه نکن , ماچ نکن , میگم نکن ! نکن دیگه پدر سگ :
http://www.midinternet.com/wp-content/uploads/2007/08/266451_orig.jpg

- به سرود یار دبستانی هم رحم نمیکنن ! سرودی که سالیان سال ممنوع بود , امروزه شده سرود تبلیغاتی احمدی نژا . گفتگو با سازنده یا بهتره بگم مقلد این سرود :
http://www.hekmat110.mihanblog.com/?PageId=1

- وقتی مسلمونها از کاتولیک ها بیشتر میشن , نیاز به جنگ جهانی سوم احساس میشه :
http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2008/03/080330_shr-vatican-muslims.shtml

- برگه های رای در کشور پاکستان ! خیلی باحاله :)
http://www.semaho.ir/blog/uploaded_images/vote-746247.jpg

- نمایی از بیمارستان میلاد در شب :
http://farm3.static.flickr.com/2343/2406768361_dff6f4208e_o.jpg

- هفت سین در کاخ سفید ! خوبه بالاخره آدم خسابمون کردن : http://www.whitehouse.gov/news/releases/2008/03/images/20080319-11_p031908cg-0017-515h.html

- مشاور مشنگ احمدی نژاد : ما راه 18 ساله را 3 ساله طی کردیم ! منظور طرف راه نابودی اقتصاد ایران بود که 18 سالی طول میکشید از هم بپاشه و اینا 3 ساله ترتیبشو دادن :
http://www.irane1404.com/NDetail.aspx?NewsID=862&TopicID=10&TypeID=1

- اشتباه احمدی نژآد یا تقلید از محمد رضا شاه فقید ؟ http://www.alef.ir/content/view/23852

اینجا ایرانه , برلین زمان نازی ها نیست : http://shahbazi.org/images/anti_jews.jpg

- نقشه متروی تهران : http://www.urbanrail.net/as/tehr/tehran-map.gif

- فیلمی از آزار جنسی یک زن خبرنگار هلندی در برج شهیاد توسط نگهبان برج :
http://youtube.com/watch?v=1wxNtdBFbZ0&feature=related

- دروغ 13 رو بعد از 13 بگن http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8701170220 نتیجه میشه این : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8701210719

- مردی که با دخترش ازدواج کرده حالا هم پدره و هم پدر بزرگ بچه دخترش :
http://www.dailymail.co.uk/pages/live/articles/news/worldnews.html?in_article_id=557600&in_page_id=1811

- تهدید پژاک به حمله به تهران , گنده گوزی به سبک ملاها : http://www.asriran.com/view.php?id=39894

- وقتی تقلید صدای خواننده لس آنجلسی آزاده , چرا صدای اصلی خواننده حرامه ؟ ابطحی هم بعله ؟ http://webneveshteha.com/weblog/?id=2146309374

- عکسی از کاج شهوند , کاخ اختصاصی رضا شاه کبیر در مجموعه سعدآباد . دستپخت خودمه :
http://farm3.static.flickr.com/2051/2368912243_a9d0e87be7_b.jpg

- دودول این آقاهه تو حلقشه ؟؟؟؟ http://www.asriran.com/files/fa/news/1387/1/19/91108_463.jpg

- نان دیگه ارزونترین خوراکی نیست چون حالا هر بیسکویت ترکی 200 تومن قیمت داره . یادش بخیر بربری بود پونزه زار یعنی یک تومن و پنج زار : http://www.asriran.com/view.php?id=39872

- مقایسه قیمت اینترنت پر سرعت ایران و مالزی :
http://www.reporter.ir/archives/87/1/005507.php

- حذف چهره کثیف مغنیه , تروریست عرب وابسته به ایران از سایت های یاهو و گوگل ! امیدواریم تصویر احمدی نژاد هم همین وضع رو پیدا کنه : http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=239107

- کسانیکه به دنبال شماره سریال برنامه ها و کرک اونها میگردن از این سایت استفاده کنن که تقریبن سریال بیشتر برنامه های کامپیوتری رو داره : http://crackdb.org/

- سایت جهانگردی کاشان ! گلاب گیری نزدیکه ها : http://www.keyashiyan.com/

- فتوبلاگ شیوا ! این شیوا من نیستم ها اشتباه نگیرین ! شیوا تدینی , یه عکاس زن فوق العاده که با فتوشاپ جادو میکنه : http://allmysnaps.blogspot.com/

- هیلاری کلینتون اینجا اونجا همه جا :
http://www.rajanews.com/news/image/10(33).jpg



........................................................................................

Monday, April 14, 2008

نعمات خداوند :

خداوند آسمان و زمین به گفته ملاها , نعمت های بیشماری رو به انسان ها اعطا داشته . از جمله این نعمتها که سالهاست آخوندها در موردشون صحبت میکنن از مرگ , جنگ و بیماری میشه نام برد که این نعمات خدادادی (!) رو چند قرنی میشه به خورد خلق الله مشنگ دارن میدن و مردم هم تصور میکنن اینها واقعن نعمات خداست . یک ضرب المثل قدیمی هست که میگه : مرگ خوبه ولی برای همسایه ! یکی دیگه هم هست که میگه : مرغ همسایه غازه و یکی دیگه هم هست که میگه : یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگران :

- چند سال پیش یه آخوندی اومده بود مطب برای مشاوره . از اضطراب شدید رنج میبرد . لباس شخصی پوشیده بود و یه تپه ریش و زن چادریش هم همراهش ! خودشو روحانی معرفی کرد و بعد هم گفت که از طرف دولت مامور شده که دائم به کشورهای گره گوری طرفدار رژیم ایران بره برای ارشاد امت بدبخت اونها ! مشکلش اما این بود که از هواپیما میترسید و بدتر از همه هم از مرگ !!!! حالا این خیلی برام مورد جالبی بود که همیشه خدا من از بچگی شنیده بودم که ملاها دائم میگن مرگ حقه و مرگ نعمته و مرگ زیباست و اونوقت خودشون مثل سگ از مرگ میترسن و هزار و یک ترفند پیدا میکنن تا از مرگ در برن !!!

مورد بعدی جنگه که جزو نعمات خداوند به شمار میاد . برای من بسیار عجیبه که اگه خدایی وجود داشته باشه و این خدا طبق گفته اسلام , خدایی مهربان و عادل و بدور از پلیدی باشه , چطور باید از عملی نفرت انگیز و کریه که تمام ادیان جهان و حتا افراد ضد دین هم اونو نفی کردن , بنام جنگیدن که حاصلش بدبختی و مرگ و نیستی و ظلم و جهالت و فقر و فساد و ویرانی بیش نیست , حمایت کنه و اونو جزو نعمت های خودش به حساب بیاره ؟ آیا طبق گفته ملاها اگه چنین خدایی باشه که طرفدار جنگیدن باشه و جنگ رو نعمت قرار داده , نباید از پرستش چنین خدای مخوفی دوری کرد و به عادل و مهربان بودنش شک کرد ؟

مورد بعدی هم بیماریه . چند وقت پیش آیت الله حائری ملقب به نشسته بر ذوالفغار (!) امام جمعه شیراز اعلام کردن که بیماری نعمت است ! این سخنرانی رو در موقعی برگزار کردن که هزینه ویزیت پزشکان یه شبه شده بود دو برابر و صدای مردم در اومد و این آغا هم برای پاک کردن صورت مساله , خیلی راحت بیماری رو هم جزو نعمات خداوند به حساب آورد . حالا اگه سخن این مردک درست باشه باید این سوال رو پرسید که چرا وقتی یکی از همین آیت الله ها و حجت الاسلام ها و ثقة الاسلام ها به مرض و بیماری مبتلا میشن , فورن به کشورهایی مثل اسپانیا و انگلستان و آمریکا و آلمان و هلند سفر میکنن برای معالجه و حاذق ترین پزشکان و بهترین درمانگاهها پذیرای اونها میشه ولی مردم بیچاره و بدبخت ایران وقتی بیمار میشن باید خدا رو هم شکر کنن که بهشون نعمت عطا شده ؟

در پایان بیاییم برای تمام اعضای امت اسلام دست به دعا بلند کنیم و از خداوند برای تمام اونها و مخصوصن آخوندها طلب بیماری و جنگ و مرگ کنیم که این نعمات الهی دامان اونها رو بگیره و ولشون نکنه تا ابد الدهر ... آمین .
..
..
توضیح اخلاقی - دینی :
در سوره الرحمان خداوند نعماتی رو که بر انسان فرستاده یک به یک ذکر کرده در این نعمات نامی از مرگ و جنگ و بیماری برده نشده ! زمانیکه یکی از همین نمایندگان خدا در سخنان و کتاب خدا تحریف آشکار میکنه , سزاش طبق قانون فقه اسلامی مرگه !!!! ( طبق گفته آقایان که هر کس در دین تحریف کند و هر کس دین را زیر سوال ببرد و کلام خداوند را نقض کند , کافر و ریختن خونش حلال و لایق مرگ است ) .
تکبیر.



........................................................................................

Saturday, April 12, 2008

حکایت پیاز و دوست دختر :

ربط این دو تا موضوع به هم مثل ربط گوز به شقیقه یا آخوند و اسلام به سیاست یا اسلام به جمهوریته !! همونطور که هیچ کدوم اینها به هم ربطی ندارن , پیاز هم ربطی به دوست دختر نداره ولی ما اینطوری ربطش میدیم :

بچه که بودیم این مادرمون ما رو خیلی فجیع تربیت کرد و همین شد که وقتی وارد اجتماع شدیم و دست چپ و راستمون رو شناختیم تازه فهمیدیم یه فاصله های نجومی با بقیه مردم اجتماع داریم و زیادی پاستوریزه و آفتاب مهتاب ندیده هستیم . یکی از هزاران مورد تربیتی عجیب و غریبی که ننه ما برای تربیت ما اعمال کرده بود پیاز نخوردن بود !!!! آقا همین پیاز چسکی که هیچ مساله فجیعی نیست , تو خونه ما خوردنش مثل خوردن شراب تو خونه مُلا بود ! جرات نداشتیم پیاز خام بخوریم و تا سالها فکر میکردیم پیاز رو هر کی خام بخوره انسان نیست و جواد و وحشی و دهاتیه و ... ! بعد که رفتیم دانشگاه و دوست بچه ها پیاز به زور به خوردمون دادن با چلوکباب های گوشت خر دانشگاه , فهمیدیم که نه بابا این پیاز چیز خیلی باحالیه و آروغ بعد از خوردنش و بوی گند دهنت از اونم باحال تر !!!!!!!
این مادرمون هر وقت خونه فک و فامیل میرفتیم مخصوصن عموها , کافی بود ببینه کسی جلوی ما داره پیاز میخوره ! " البته پیاز یکیش بود و دهها میوه و سبزی و .. هم بود که ما منع شده بودیم " فوری ما رو برمیداشت و میبرد اونطرف که چشممون به این بی ناموسی نیافته و یه وقت هوس پیاز چشیدن به سرمون نزنه ! از شما پنهان نیست که این فک و فامیل ما همیشه چیزهای فجیعی هم به بچه هاشون میدادن مثلن یادمه همیشه خدا دست دختر عموی من پیازچه و شلغم خام بود و میگفت این بچه رو ساکت میکنه !!!! صدا خفه کن خوبی بود ! هنوزم بعد از 28 سال به این فکرمیکنم که یه بچه 5 ساله چطوری پیازچه خام میتونست بخوره ؟!؟ بعدها همین دختر عموی ما هم دست پسرش سیر و پیاز و تربچه و ترب سفید و ... میداد ! یادمه یکبار بچه ش رو بغل کردم بوس کنم از بوی گند پیازی که میداد منصرف شدم !!!! خودمونیم بچه کوچیک ها همیشه بوی شیر و پودر جانسون میدن و آدم لذت میبره از بوسیدن و بو کردنشو , حالا بچه بوی گند پیازه بده چی میشه دیگه !!!!!! یادمه یکبار هم که با ترس و لرز پیاز خوردم و دهنم آتیش گرفت , یک روز کامل توی اتاقم زندانی شدم که چرا پیاز خوردم و پیاز مال آدمهای بی شخصیت و چاله میدونیه ! بماند از حالا که با پیاز دوش میگیرم و اینقدر پیاز میخورم که آرتین میگه تو رو خدا نخور استفراغم میگیره !!
خاله م از مادرم هم بدتر بود ! هر کی میخواست بره خونه ش اگه دهنش بوی پیاز یا سیر میداد اصلن درو روش باز نمیکرد , خلاص ! این کفر پیاز و قباحت خوردنش یک طرف , مساله دوست پسر یا دوست دختر داشتن در جامعه ایرانی ما هم طرف دیگه :
کلن من یکی که یادم نمیاد اون زمان ها یکبار جرات کرده باشم بگم مثلن دوست پسر داشتم ! میدونم 99/99% از هم نسلی های خودم هم همینطور بودن حتا بین پسرها ! اون زمانها که میگذره و زمانه تغییر میکنه , بدی و زشتی خیلی چیزها هم ریخته میشه . همونطور که وقتی من سنم زیاد شد و پیاز خوردن برام دیگه وحشتناک نبود و خیلی هم خوشم اومد و حتا سیر هم خام خام میخورم (!) به همین شکل هم الان دوست پسر یا دختر داشتن برای نسل بچه های امروزی خیلی عادی شده مثل آب خوردن و فقط یک مرحله مونده و اونم اینه که به آزادی تمام این دو بیان به منزل هم در کنار والدینشون که این اتفاق هم در نسل بچه های ما می افته به زودی و به کوری چشم اول اسلام و مسلمین و دوم والدین ما !!
صبح مرتیکه اومده به من میگه : منو ببر خونه دوست دخترم میخوام باهاش بازی کنم !!!!!!!
اول هاج و واج نگاهش کردم بعد هم ترکیدم از خنده که این چُسونه هم واسه ما آدم شده : منو ببر خونه دوست دخترم ... هاهاها خیلی باحاله ها نه ؟ خود من تمام دوران نوجوانی و جوونیم رو در وحشت و اضطراب همین گل واژه " دوست پسر " سپری کردم تا از خانواده مستقل شدم و خیالم راحت شد , اونوقت بچه من هنوز 5 سالش تموم نشده صاف به من میگه منو ببر خونه دوست دخترم . من که خیلی با این روال زندگی حال میکنم .
..
..
همیشه خودم و روزگار رو تُف و لعنت کردم که چرا من نسل سوخته شدم و زمانیکه من آفریده شدم , کون آسمون پاره شد و هر چی بلا و بدبختی و فلاکت و جنگ و نکبت بود ریخت سر من و هم نسلی های من ؟! هنوز 5 سالمون نشده بود انقلاب سکسلامی شد , هنوز مدرسه نرفته بودیم جنگ باطل علیه حق شد ! هنوز مدرسه رو تموم نکرده بودیم , دنیا ترکید و عراق جنگ شد و افغانستان و دنیا ریده شد بهش و ایران هم که قوز بالا قوز ! انگار نسل من برای این باید به دنیا می اومدن تا ترکمون پدران و مادرانشون رو اصلاح کنن و طوری هم اصلاح کنن که دیگه با کود آخوندی ( حیوانی ) هم بالا نیاد . انگار ما آفریده شدیم تا هر چی بدی و ظلم و نکبت و کثافته تو این دنیا و بین آدمهای اطرافمون , ببینیم و لمس و تجربه کنیم و بفهمیم و بعد همه رو اصلاح کنیم . برای همین نسل سوخته شدیم که زندگی خودمون رو فدای اصلاح این جهان کثافت کنیم .. نمیدونم هدف از آفرینش و تولد ما به این جهان خاکی آیا این بوده یا نه ؟ ولی تا حالا که ما شدیم علم عثمون و هر چی هنجار و سنت و اعتقاد چرت و مزخرف و خرافیه داریم قلع و قمح میکنیم و امیدوارم اقلن عمرمون بیهوده هدر نره و وقتی خبرمون مُردیم , دستاوردی از خودمون برای آیندگانمون بجا بذاریم و آیندگان طعم شیرین خوشبختی و آزادی و عدالت و سرفرازی رو بچشن و ایران آریایی از چنگال مخوف اسلامیون رها بشه ...



........................................................................................

Friday, April 11, 2008

بیرق کذایی لاریغامی :

این روزها بین جامعه فرهنگی کشور درباره برنامه های ترکمون صدا و سیمای ایران بحث های داغی در گرفته . بخش روشن فکر جامعه که سرشون به تنشون می ارزه و فکر میکنن که گوسفند نیستن , از دیدن این برنامه ها هوارشون در اومده و تازه بعد از 29 سال فهمیدن که صدا و سیمای ایران یه شبکه تحریف شده و مزخرف و جهت دار و شدیدن وابسته به حکومته و ابزار شماره یک تبلیغات این رژیم به شمار میره طوریکه اگه قرار باشه ایران فتح بشه بدست هر قوای متخاصمی , کافیه اولین بمب رو بندازن درست وسط سازمان صدا و سیما و ترتیبش رو بدن تا حکومت در کمتر از یکروز شیرازه ش از هم بپاشه !!!!! تا این حد این سازمان عقیدتی سیاسی و بنیاد مزخرف پراکنی وطنی موثره در هدایت گوسفندان این جامعه !
البته بیننده های تلویزیون ایران هم چند دسته جالب هستن :
- یک دسته هستن که فقط سریال هاش رو تماشا میکنن اونم سریال هایی که جالب باشه و سرش به تنش بیارزه مثل سریال های آفتابه ای مهران مدیری که فقط محض خنده میبینن !
- یک دسته هستن فقط اخبارش رو تماشا میکنن و هر چی دروغ و دغل و اخبار تحریف شده ست رو تحویل میگیرن و پخش میکنن تو جامعه با یک کلاغ چهل کلاغ !
- دسته بعدی یک قسمتی از زنان خانه دار ایرانی هستن که از کله صبح که بیدار میشن این تلویزیون رو مثل رادیو روشن میکنن که فقط تو خونه صدایی باشه و براشون مهم نیست قرآن پخش بشه یا سریال . همین که صدا بده کافیه .
- یک دسته هم مثل خودم هستن که شعور دارن و برای شخصیتشون ارزش قائلن و چندین سال میشه که آنتن تلویزیونشون رو شکوندن و پرت کردن پایین و بجاش 4 تا دیش ماهواره گذاشتن و سراغی هم از این برنامه های مزحرف نمیگیرن و خیالشون هم راحته و خودشونو احمق نمیکنن !!!!!!

حالا بین این چند دسته , این روشن فکر های گوسفند مرام خیلی جالبن . مرتب اعتراض میکنن که این چه برنامه هایی هست که نشون میده و از اونطرف هم خودشون برنامه ها رو سانسور میکنن . اونایی رو که خوششون میاد میبینن و اونایی که بدشون میاد رو نمیبینن . یکی نیست بهشون بگه اگه بده , کلن نبینین اگه خوبه پس این اعتراض یعنی چی ؟
نکته جالبتر اینکه باید بدونیم هیچ اعتراضی در ایران به ارگان های دولتی راه به جایی نمیبره و آب در هاون کوبیدنه چون دولت صاحب نداره و توی ایران هر کسی خر خودشو به تنهایی میرونه و هیچ نهاد دولتی به هیچ کس جواب پس بده نیست ! من مخالف اعتراض و این حرفها نیستم ولی وقتی که سازمان و نهاد رسمی ای برای رسیدی به شکایات وجود خارجی نداره و زمانی هم که بخش بزرگی از مردم جامعه اصلن اعتراضی نمیکنن , این اعتراضات خنده دار و تا حدی احمقانه ست به تمام دلایلی که گفتم . ما 70 میلیون جمعیت داریم که از این تعداد به زور و ارفاق و تقلب , بگیم 10 میلیون نفر به اینترنت دسترسی دارن . از این ده میلیون نفر قشنگ 8 میلیون نفرش رو بگیر سوا کن از کاربران باشعورش و میمونه در کل 2 میلیون نفر ایرانی که سرشون به تنشون می ارزه و از اینترنت , عکس سکسی و فیلم پورنو و چت کردن نمیخوان و اخبار و اطلاعات میگیرن . این دو میلیون هم بکش خودتو 10 هزار نفرشون وبلاگ خوان هستن و از این تعداد هم 4- 5 هزار نفرشون بیننده و دنبال کننده حرفه ای وبلاگ ها . حالا قرار باشه از این تعداد موقع رای گیری ها فقط یکی دو هزار نفر شرکت کنن اونم توی اینترنت و سایت هایی که اصلن ضد دولت هستن و فیلتر شده و دولت روشون حساب هم باز نمیکنه , چطور میخواییم اعتراضمونو نشون بدیم از طریق اینترنت , نمیدونم ؟
اگه پای بند دموکراسی قراره باشیم و یا حرکت های این چنینی رو دنبال کنیم , باید از خودمون شروع کنیم . 8 سال پیش یک روز نشسته بودم تلویزیون تماشا میکردم ساعت 2 نیمه شب بود . نمیدونم کدوم پیغمبر امامی رو سلاخی کرده بودن که همه کانال ها فقط روضه پخش میکرد و منم هی از این کانال به اون کانال میزدم و فحش بود که بهشون میدادم . بعد یهو به خودم گفتم : الاغ ! تو خودتو فیلم کردی ؟ هم پول برق میدی هم استهلاک تلویزیونت هست هم وقتت داره میره هم خوابت رفته و هم مثل اخمق ها داری اعصابتو خرد میکنی و حرص و جوش میخوری , آخه تو عاقلی ؟ بجای این کارها بگیر خاموش کن و برو پی کارت . همین شد از فرداش یکی رو آوردم و دادم 2 تا ماهواره برام نصب کرد و هزارتا کانال هم گرفتم و دیگه یکبار هم سراغ تلویزیون ایران نرفتم .

اگه همه مردم و مخالفین صدا و سیما و برنامه های پوچش در حرکتی نمادین همین کار رو بکنن و آنتن های تلویزیونشون رو بکشنن و کج کنن یا شکسته ش رو پشت در بندازن , این خودش یک حرکت مسالمت آمیز میشه و اعتراض مردم رو نشون میده بطور گسترده . نه تجمع کردین که دولت بگه : ها ! گروهک تشکیل دادین ؟ باید برین اوین ! نه حرکتی مخل نظم جامعه انجام دادین نه هیچی ! فقط آنتن هاتونو شکوندین و انداختین توی خیابون ! همین حرکت به صدا و سیما نشون میده باید آدم بشه و سیاست هاش رو تغییر بده . وقتی در کشوری زندگی میکنیم که تجمع بیش از دو نفر جرمه و هر حرکت اعتراضی یعنی به خطر انداختن امنیت نظام و اسلام , پس این کارها رو بکنین و خودتونو بیش از این احمق جلوه ندین . من برای خودم ارزش قائلم و تلویزیون تماشا نمیکنم و بیخود هم جار و جنجال راه نمی اندازم که این چه برنامه ای هست و این تبلیغ فلان عقیده رو میکنه و اون فلان عمل زشت رو ترویج میکنه و ... ! من شعور دارم و نمیبینم ! شما هم خیلی ادعاتون میشه نبینین . در غرب وقتی مردم میخوان اعتراض کنن به یک حرکت , همشون با هم بدون هیچ حرف و حدیثی , خود جوش یک رویه رو در پیش میگیرن . قیمت شیر گرون میشه , همه مرم جامعه شیر نمیخرن و این براشون جا افتاده . اگه در ایران هم واقعن ما طالب چنین حرکت هایی هستیم باید همه مردم همکاری کنن . اینکه جوش بزنیم آی چرا 1% از مردم اینترنت باز ایران در فلان رای گیری ضد صدا و سیما شرکت نکردن , جوک مضجکی بیش نیست ! ما هنوز چندید سال نوری فاصله داریم تا رسیدن به یک : دموکراسی , دو : عمومی شدن اینترنت در ایران و سه : متحد شدن !!! تا زمانیکه اینها نباشه , هیچ حرکتی موثر نیست و در نطفه خفه میشه . تا وقتی بازیگران معروف سینما و تلویزیون ما از طرف خود این مردم ساپورت و حمایت میشن , راه به جایی نمیبریم . اگه آقای شریفی نیا در فیلمی ضد زن بازی میکنه , چرا باید نسبت به این فیلمش معترض باشیم ولی فردا همین آدم بره در یک فیلم نقش یه حاجی یا آخوند جاکش رو بازی کنه و باعث بشه دل ما خنک بشه و انتقامی از آخوندها گرفته باشیم , میریم ساعتها توی صف سینما می ایستیم و 4 – 5 هزار تومن هم پول بلیطش رو میدیم و حتا 2 بار هم فیلمش رو تماشا میکنیم ؟!؟ پس کار از ریشه خرابه !!!!! اونهایی که دم از این اعتراضات میزنن , بهتره فیلم های چنین بازیگرانی رو تحریم کنن و بهشون بفهمونن که اونها باید به ساز دل مردم برقصن نه مردم به ساز جیب اونها ! هنرپیشه ای که براش مردمی بودن مهم نیست و پول مهمه و در مقابل پول هر نقشی رو بازی میکنه , پس باید هم فیلم هاش تحریم بشه ! اگه واقعن خواستار چنین اعتراضاتی هستین , راهش اینهاست نه امضا جمع کردن و رای دادن به فلان مطلب و ... متاسفانه در مملکتی زندگی میکنم و میکنیم که برای حرف حساب تره هم خرد نمیشه ولی برای هر چرت و پرتی , اگه با قربون صدقه رفتن و ... همراه باشه , کیلو کیلو به به و چه چه خرج میشه ... مرزی بر حماقت در ایران وجود نداره .

تکبیر.



........................................................................................

Wednesday, April 09, 2008

کلیسا گردی :

نمیدونم با ارمنی جماعت تا حالا طرف شدین یا نه ؟ آدمهای باحالی هستن آما ولی چونکه زیرا , جنسشون شیشه خرده که هیچ , براده آهن داره به شکلی فجیع ! سایه مسلمون جماعت رو با آر پی جی میزنن و چشم دیدن مسلمونها رو ندارن . البته تعجبی هم نداره و ما هم جای اونها بودم ترتیب اونها رو میدادیم . ما مسلمونها یا بهتره بگم مسلمون نماها تا تونستیم خوار – مادر برای اینها نذاشتیم و چنان اینها رو مورد عنایت ویژه قرار دادیم که هنوز که هنوزه هر ارمنی ای که چشمش به یه مسلمون می افته اپیلاسیون میکنه " همون پشم ریختن مدرنیزه " . این بنده های خدا رو ما از زمانیکه دین شیطانی اسلام در ایران ریشه گرفت فقط و فقط بخاطر یک تکه پوست اضافی (!) نجس دونستیم و اونم چیزی نبود جز پوست سر آلت نرینه های اینها و همین سلاخی یا ختنه اسلامی شد بلای جون اینها ! نمیدونم این یه تیکه پوست یعنی اینقدر مهم بوده که باعث شده انسانیت رو زیر پا بذاریم و ترتیبشون رو بدیم و هر لقب زشت و کریهی رو به اینها نسبت بدیم یا چی ؟ هر چند وضعیت ارامنه و آسوری ها و ... به نسبت وضعیت یهودی ها یا همون جهودها (!) در ایران خیلی بهتره و این کلیمی ها رو دیگه به زبون کلانتری : نمودیم , ولی در کل هر دوی اینها رو باباشون رو در طول تاریخ چنان سوزوندیم که امروز وقتی سراغ یکی از اینها میری نه جوابتو میدن نه محلی بهت میذارن و نه آدمت حساب میکنن . حالا بگو بابا به پیر به پیغمبر شپشو , من مسلمون نیستم که هیچ , سایه هر چی دین و مذهبه با تیر میزنم ولی تو سرشون مگه میره ؟ حتمن باید زبون اجق وجقشون رو بلد باشی تا تحویلت بگیرن !!!!! این حکایت زیر به شما نشون میده چیکار کنید تا در این جوامع ااااااای همچین , کمی تا قسمتی پذیرفته بشین :

آقا من از بچگی عاشق کلیسا بودم و هر وقت مادرم دور از چشم پدرم ما رو میبرد کلیسا , کلی کیف میکردم مخصوصن از صدای ارگ و چراغ ها و آدمهای شیک و پیکش و شیشه های رنگیش خیلی خوشم می اومد . بعدها که کمی بزرگتر شدیم دیگه بابای ابله متعصب ما نذاشت هیچ کدوممون رو ببره و این موند رو دلم . قدیما فکر کنم یادتون باشه که تمام مردم از هر فرقه ای به راحتی با هم زندگی میکردن و چقدر هم به هم احترام میذاشتن و اصلن کسی ازت سوال نمیکرد تو چه فرقه ای هستی ؟!؟ بهایی هستی ؟ وهابی ؟ مسیحی ؟ ارمنی ؟ آسوری ؟ کلیمی ؟ مسلمون ؟ به انسان بودنت اهمیت میدادن و بس ! این مسائل از موقع قدرت گرفتن همین حیوانات وحشی پشمالو " آخوندها " در این 29 ساله دوباره مُد شد . عروسی میگرفتن و مسلمونها رو دعوت میکردن یا ما اونها رو دعوت میکردیم به مراسم و جشنهامون و کسی کاری به این کارها نداشت که تو کی هستی و کی نیستی و کی رو میپرستی و نمیپرستی .
خلاصه از اون زمان این تو دل من مونده بود و تو هر فرصتی که دست میداد سرکی به کلیسا میکشیدم . گذشت و دیگه خودشون هم نمیدونم دستور از دولت گرفتن یا بین خودی هاشون که دیگه مسلمونها رو راه نمیدن توی کلیسا مگه یه پارتی گردن کلفت داشته باشی و بتونی همراه اون بری و تازه بازم اینقدر چپ چپ نگاهت میکنن که خودت معذب میشی و در میری . تو این فرصت تعطیلات نوروزی یکی از برنامه هام عکاسی از چند تا کلیسای معروف تهران بود . سرکیس و طاطاووس و ... که با هزار بدبختی توی سید اسماعیل پیداش کردم ولی متاسفانه راهم ندادن :

سری اول که با آرتین رفتیم , داشتم از ساختمون عکس میگرفتم که سرایدارش اومد و با لهجه غلیظ ارمنی – فارسی شروع کرد اعتراض کردن که نگیر ! آرتین هم که اینجور موقع ها غیرتی میشه گفت : ببخشید داداش مگه عکس گرفتن ممنوعه ؟ به شما چه ربطی داره ؟
- به ما خیلی مربوط است . نگیرین .
درست همین موقع پدر روحانیشون اومد و گفت چه خبره ؟ اینم با زبون اجق وجقشون چیزی گفت و پدره رو کرد به من و گفت : از ساختمون میتونی , بگیر . یه زبون واسه پیریه در آوردم و تا خشتک کلیسا رو عکس گرفتم و بعد رفتم تو حیاط تا برم از داخل کلیسا هم عکس بگیرم که باز سرایداره پرید جلومون و گفت نمیشه ! ممنوعه !
- داداش میرم به پدرت میگم ها . بذار بریم تو .
آقا اون پدر من نیست . تو هم نمیشه از تو ممنوعه . برید تو به پلیس زنگ میزنم .
- اصلن برو بگو پدر بیاد اون هر چی بگه .
چقدر سماجت دارید . نمیشد !
- به زبون خوش از جلوی راهم برو کنار وگرنه بلا سرت میارم ها !!!!
نمیشد !
- پس نمیری ؟ خودت خواستی ها !!!
آرتین اومد بگیرش بندازش اونور که من از اونور داد کشیدم سرش که نکن و پدره هم که صدای ما رو شنید از توی کلیسا اومد بیرون و گفت : یا مریم مقدس ! چیکار دارید میکنید ؟
- حاجی این از سر راهمون کنار نمیره ! میخواییم از تو عکس بگیریم !
آقای محترم بنده حاجی نیستم !!!! از تو ممنوعه . مکان مذهبیه .
خلاصه هر کاری کردیم نذاشتن . میدونستم مخصوصن نمیخوان بذارن و مکان مقدس و مذهبی و این کوفت و زهرمار ها همش چرت و پرت بود و تقصیر همین آرتین گور به گور شده شد که لج کردن و نذاشتن وگرنه با زبون خوش بهشون میگفتی اجازه میدادن !

دو روز بعدش رفتیم کلیسای مریم مقدس . دم در که رسیدیم , یه پیرزن نشسته بود و یه نگاهی به من و آرتین انداخت و به ارمنی یه چیزی گفت و منتظر جواب شد . منم اصلن به روی خودم نیاوردم و به آرتین بلند بلند گفتم :
- خاک بر سر مسلمونها . اینا هم کلیسا میسازن , مسلمونا هم مسجد میسازن . ببین چقدر شیک و قشنگ و تمیزه اونوقت تو مسجد که میری مثل مستراح میمونه . بوی شاش میده و سوسک و کثافت ازش بالا میره . تف .... یه تُف درشت و آبدار هم با غیظ انداختم جلوی پیرزنه که با چشمهای بابا قوری و گشاد شده با تعجب داشت به من نگاه میکرد . آخر هم طاقت نیاورد و گفت : مسلمونی ؟
- فحش میدی ؟ مسلمون پدرته !
ببخشید . فحش ندادم . پس چی هستی ؟
- آدمم . قراره چی باشم ؟!؟
منظورم این بود که چه دینی دارید ؟
- دین ؟ هیچی . اصلن دین ندارم . ببخشید میشه از کلیسا عکس بگیرم ؟
بله . حتمن چرا که نشه . بفرمایین . راستی مسلمون که نیستین ؟
- باز فحش دادی ؟؟؟؟
بفرمایین . بفرمایین ...
آقا نشون به اون نشون تا توی محراب کلیسا رو هم خودش ما رو برد و گذاشت عکس بگیرم و فکر کنم اگه میتونست شورت و کرست حضرت مریم رو هم نشون میداد و میگفت عکس بگیر !!!!!!!
..
..
اینه !!!!! من حالا کاری به چیزای دیگه ندارم ولی خودمونیم شما یه کلیسا رو با یه مسجد مقایسه کنین . ما کون جهان هستی رو جر واجر کردیم که مسلمونیم و برترینیم ولی بلا نسبت آخوندا , مثل گُه میمونیم ! کثیف تر از مسلمون جماعت جایی پیدا نمیکنی . هر دین و مسلکی رو بر دار بیار , مسلمون رو هم بیار . سگ پیش مسلمونها شرف داره و برای همینم هست که مسلمونها از سگ بدشون میاد و دست پیش میگیرن پس نیافتن . مسجد ها و امامزاده هاشون فقط برای نشانه گذاری و شاشیدن مناسبه . مثلن وقتی شما تشریف میبرین شمال یا هر شهری , میتونین به سادگی توی هر مسجد و امامزاده بین راه یک اعلام مالکیت درست و حسابی بکنین و مثل سگ که با شاشیدن هر گوشه و کناری قلمرو میسازه و ابزار مالکیت خصوصی میکنه , شما هم با شاشیدن به این بتکده ها یه حال اساسی به همشون بدین !!!!! این از این , موضوع بعدی اینه که شما توی عکاسی باید موقع شناس باشین و بدونین با هر کسی چطور حرف بزنین و رفتار کنین . دیده باشین مثلن طرف میره زرتی از یه زن یا دحتر عکس میگیره و اونا هم میریزن سرش و اول یه فصل کتکش میزنن و بعد تازه میدنش دست پلیس که این از ما عکس گرفت . در صورتیکه بلد باشی حتا شوهر طرف هم کنار زنش باشه میتونی صد تا عکس ازشون بگیری و تازه کلی هم حال میکنن ! یا همین مورد کلیسا ! تو حالا میگفتی مسلمونم و ایران هم ارث پدر و پیغمبرمه , یارو هم چیزشو در میاورد مذاشت کف دستت و میگفت بیا !!!!!!! بعد احمدی نژاد میاوردی باقالی بار میذاشتی . خلاصه که این مطلب رو نوشتم تا یادتون بدم چطور دل هر کسی رو میشه بدست آورد و هر قفلی رو باز کرد , سوای زن بودن که در ایران کار شاهکلید رو میکنه , روابط عمومی قوی هم خیلی کمکه ...

تکبیر.



........................................................................................

Tuesday, April 08, 2008

ایرانی های پُر رو :

از یه چیز ایرانی ها خوشم میاد و اونم پُر رو بودنشونه . اینکه کم نمیارن که هیچ , همیشه خدا هم چنان دک و پز و فیس و افاده ای دارن که یکی ندونه فکر میکنه طرف پرفسوره ! بقول یکی از دوستان که میگه این ایرانی ها فقط افه تیمساری میان و قیافه شون دکتره , توشون عمله ست و هیچی ندارن , راست هم میگه . یه نگاه به اینور اونور و حتا خودتون بندازین تا ببینین شما هم شامل این دست آدمهای پر رو میشین یا نه ؟

- تا حالا کوه رفتین ؟ از این تیمسار نماها توی کوه تا دلتون بخواد دیده میشه ! حیف که کمی شلوغه و آدم نمیتونه با دل سیر از این نخاله ها عکس بگیره وگرنه از خنده میمردین . مثلن داری میری میبینی یه پسره میاد لباس ورزشی پوشیده و دستهاش رو تکون میده و بدو بدو هم داره مسیر رو طی میکنه و هر قدمی هم بر میداره پوف پوفی میکنه که یکی ندونه میگه طرف از چاله میدون تا توچال رو یه نفس دویده !!!!! 5 دقیقه بعد که جلوتر میری میبینی همین آقای پوف پوفی داره بر میگرده به سمت پایین کوه ! حالا اگه زیاد اهل کوه باشی بعد از 2 – 3 هفته رفتن میبینی که این آقای اورست نورد برنامه ش اینه که هر هفته ساعت 11 صبح بیاد کوه و 5 دقیقه مسیر ابتدایی رو بدو بدو بره و جلوی دخترها افه بیاد و بعد هم سر و ته کنه و بیاد پایین و هر کی هم ببینش میگه : نگاه کن طرف از 4 صبح رفته قله رو زده و الان 11 صبحه و داره میاد پایین !!!!! نکنین این کارها رو خودتون ضایع میشین !!!!!!

- آقا بعضی آدمها هستن که انگلیسی رو مثل بلبل صحبت میکنن و هر جا هم میشینن چنان از این زبانشون تعریف میکنن که یکی ندونه فکر میکنه طرف ننه ش خارجی بوده و زبون اولش لاتین !!! بعد که میری سابقه ش رو در میاری میبینی طرف از وقتی مهد کودک میرفته , ننه باباش فرستادنش کلاس زبان تا حالا که سن خر پیره رو داره همچنان کلاس زبان هم میره و بعد در کمال وقاحت و پر رویی هر جا میشینه میگه من ذاتی زبانم خوب بوده و همینطوری یکی دو ماه (!) زبان خوندم و اینجا رسیدم !!!!! پارسال بود که میخواستیم یه کلک جور کنیم این آرتین مشنگ رو براش ویزا بگیریم و بفرستیمش یه خراب شده و یکی از پسرهای فامیل پیشنهاد داد که : بفرستش 3 – 4 ماه زبان بخونه و مدرک آی الس 7 (!) رو بگیره و یه پذیرش هم براش بگیر و راحت ! دیگه اینهمه هم نه پول وکیل و جعل ویزا و قاچاقچی و این چیزا نمیکنی !!!! حالا من خودم اینهمه ساله کارم به زبون انگلیسی مربوطه , ادعام نمیشه که 4 ماهه میتونم این مدرک رو بگیرم و همچنان هم ادعام میشه زبانم ریدمونه و دو کلمه هم بلد نیستم مثل آدم حرف بزنم , اونوقت این آرتین که مغزش اندازه کک گنجایش داره چطوری میخواست تو این مدت اینقدر پیشرفت کنه رو نمیدونم . بعد طرف رو زیر فشار گذاشتیم که تو خودت چطوری شد این مدرک رو 4 ماهه گرفتی و گندش در اومد که آقا از کلاس سوم دبستان رفته کلاس زبان اونم مرتب و بدون وقفه و بعد از تمومی دانشگاهش یه 4 ماه هم رفته کلاس های فشرده آی الس از 8 صبح تا 6 بعد از ظهر و تونسته این مدرکش رو بعد از 2 بار رد شدن بگیره ! خداییش برای شما زور نداره این آدمهای پر روی از کون ماموت افتاده بیان و به این صراحت جلوی شما قُمپز در کنن و چسی بیان ؟؟؟؟؟

حالا این که خوبه ! این یکی رو گوش کنین تا ببینین وقتی مردم ایران این باشن باید هم رئیس حمهورش که صورتش پرتره ای بی نظیر از کون بوزینه ست و زنش هم نیم رخش مثل فرج زن فتحعلی شاه قاجار , هر بار که تحریم میشیم بیاد شیرینی پخش کنه و بگه ما در جهان ابرقدرت شدیم :

- زنها که میدونین دو دسته هستن . یک دسته که هیکلشون براشون از جونشون عزیز تره و براش جون میدن و حاضرن روزی یک دونه برنج بخورن و از زور گرسنگی و کمبود ویتامین هزار درد و مرض بگیرن ولی هیکلشون به هم نریزه ! دسته دوم اونهایی هستن که هیکل و اینا به کونشون هم نیست و تا دستشون میاد میخورن و هیکل دارن : آه .. آفتابه پیششون شرف داره ! بالا باریک , وسط پهن , پایین باریک و چیز خفنی هستن . اما اصلن تصور نکنین که اون دسته اولی ها به همین سادگی این هیکلی شدن و یا اینکه اینها از شکم مادرشون مانکن به دنیا اومده بودن !!!!! چند وقت پیش تو یه مهمونی نشسته بودیم و طبق معمول حرف سر اندازه باسن فلانی و سایز رینگ پستون های سوپر دولوکس اون یکی و شکم و اضافه وزن و کمربند لاغری و قرص چربی سوز و کلاس بدن سازی و .. بود و موقع شام هم 90% خانمها غذا نمیخوردن " واسه افه " و فقط ظرف های سالاد بود که پشت سر هم خالی میشد و غذاها مونده بود . یکی از خانمها که هیکلش مثل مانکن بود , نشسته بود و بشقابشو پر از غذا کرده بود و یک بند مثل چرخ گوشت میخورد و همه با تعجب بهش نگاه میکردن که چطور اینهمه داره میخوره و هیکلش هم اینقدر ترکه ای و لاغره ؟ چند تایی از خانم ها رفتن بهش گفتن شما چیکار میکنی اینقدر میخوری و چاق هم نمیشی ؟ برگشت با یه عشوه خرکی ای گفت : من ژنتیکم لاغره !!! همیشه خوب میخورم و هیچ وقتم اضافه وزن پیدا نمیکنم و .... هی داشت از اندامش و هیکلش تعریف میکرد و دل خانم های خرس خمیری و بشکه رو میسوزوند و چنان با حسرت بهش نگاه میکردن که دل من یکی داشت براشون کباب میشد ! خلاصه این گذشت و چند روز پیش رفته بودم داروخونه نرم کننده بخرم همون خانمه رو دیدم . جلوی من ایستاده بود و داشت قرص چربی سوز میگرفت !!!! چند بار هی خواستم آشنایی بدم و ضایعش کنم , دلم نیومد و گفتم : جهنم بذار دلش خوش باشه که ژنتیکی مانکنه . قرص خریدنش که تموم شد گفت : ژل لاغری هم میخوام !!!! ( این ژل رو زیر کمربند لاغری میمالن ) . خلاصه سرتونو درد نیارم فایبر و چند تا محصول لاغر کننده دیگه هم خرید و رفت .

حالا حرف من اینه که چرا ما اینقدر پر رو و دروغگو هستیم ؟ زنی که تا 12 ظهر میخوابه و شیش من غذا میخوره و ورزش نمیکنه و تحرک نداره و صبح تا شب توی خونه ست و شب هم تا دیرقت بیداره , چطور میتونه مثل مانکن ها باشه ؟ فقط از این راههای مصنوعی !!!!!! اونوقت من بدبخت چند وقت پیش ها دو کیلو و نیم کیلو وزنم رفته بود بالا و برای آب کردنش , 140 روز ورزش شکم میکردم و غذامو نصف کرده بودم و عصرها هم کلی پیاده روی , تا نونستم این دو و نیم کیلو رو آب کنم . آدم اینا رو میبینه دلش میخواد با کلنگ بکوبه تو مغزشون تا دیگه اینقدر چُسی نیان واست ! باور کنین نمیمیرین اگه راستشو بگین به دیگران و یه اطلاعات مفیدی رد و بدل کنین و تجربه تون رو بگین . واقعن بعضی آدمها با عرض معذرت خیلی بیشرف و پست تشریف دارن . حالا اینها موردهای خاصی نیست ولی خیلی از موارد مهم و کلیدی روزمره هست که بعضی ها نم پس نمیدن و در عوض خودشون تا دستشون میاد ازت اطلاعات میگیرن و از خودشون میپرسی میگن ما خدادادی اینا رو بلدیم یا ژنتیکی این هستیم !!!!! ای تف تو روحتون ... اون وقت دائم هم از فرهنگ اصیل سکسلامی دم میزنیم . از یه چیز غربی ها خوشم میاد و اونم اینه که وقتی چیزی رو نمیدونن میگن نمیدونم و یا میدونن هم با جون و دل بهت میگن ولی ایرانی ها اگه ندونن میگن میدونیم و گند میزنن به همه چی و اگه بدونن میگن نمیدونیم !!!!! خداییش با این مردم دورو , درغگو و رند باید چیکار کرد ؟؟ مردمی که حیاتشون فقط به دک و پز بستگی داره و انگار بدون این توهمات روزشون شب نمیشه . دولتمون هم که نور بالا میزنه . گوز نداریم با ناله سودا کنیم دائم فتیله نرخ تورم و بیکاری و فقر مردم رو میارن پایین . هیچ پخی نیستیم تو جهان و فقط بین یه مشت عرب شپشو سریم و ادعامون میشه ابر قدرتیم . یه اورانیوم رو هنوز نتونستیم غنی کنیم و میخواییم بریم تو باشگاه هسته ای تا هسته خرماهای رئیس جمهورمون ورم نکنه ! کافر ترین و نامسلمون ترین مردم دنیا هستیم و اونوقت ادعای قلب جهان اسلام و رهبری جهان اسلام رو داریم . بدترین و اولین کشور در زمینه نقض حقوق بشریم و اونوقت حقوق بشر اسلامی رو به رخ جهانیان میکشیم !!!! خداییش اگه این دک و پز رو نداشتیم میتونستیم دووم بیاریم ؟؟؟؟



........................................................................................

Sunday, April 06, 2008

چرا حکومت اسلامی لایق ماست ؟

پرسشهای گوناگون و بسیار متفاوتی در طول حیات ننگین 29 ساله حکومت اسلامی در ذهنم چرخیده و همیشه از خودم پرسیدم چرا در کشور ما هر از گاهی باید حکومت ها عوض بشن و مردم ما هر چند دهه یکبار به فلاکت بیافتن و دوباره کسی پیدا بشه که بیاد و اونها رو برسونه به اوج شکوه و چیزهایی که لیاقتش رو دارن و به ناگه درست وقتی که باید از تمام دستاوردهامون بهره و نتیجه ببریم و پایه های آزادی و پیشرفت رو ابدی کنیم , همه چیز یهو خراب بشه و دهها سال باز به عقب برگردیم یا درجای خودمون ثابت بمونیم . پاسخ این سوالات ساده ست . فقط کافیه به خودمون و مردممون نگاه و رجوع کنیم :

در طول روز و در زندگی روزمره ما اتفاقات و اخبار و شایعات و رویدادهای بسیاری در جریانه و اتفاق می افته و دهن به دهن یا از رسانه های مختلف بین کردم بیان میشه . مردم زندگی میکنن با این رویدادها و خبرها و گزارشات . روزمون شب مبشه و شبمون روز ولی آیا تا بحال شده فکر کنیم که رویدادهایی که در طول روز اتفاق می افتن و میگذرن و ما میشنویم و ازشون عبور میکنیم تا چه حد موثق هستن ؟ تا چه اندازه تاثیر دارن دز زندگی ما ؟ و چه کسانی اونها رو پخش میکنن در جامعه ؟ و از هم مهمتر ؛ ما اونها رو چطور برداشت میکنیم ؟
این بخش برداشت شخصی ما از رخ دادهای زندگی بخش مهمی از زندگی حال و آینده ما رو رقم میزنه . برای نمونه وقتی کسی با شما صحبت میکنه شما میتونین از طرز بیانش چندین برداشت مختلف داشته باشین . افرادی پیدا میشن که از یک حرف , برداشت منفی میکنن و افرادی برداشت مثبت . بعضی به خود میگیرن و دلخور میشن و بعضی درس میگیرن و بعضی حتا میخندن و شاد میشن . این نحوه برداشت ما از اطلاعات پیرامون ماست که میتونه سرنوشت ساز باشه !
من دو مثال کوچک میزنم :
مطلبی رو که در پست قبلی در مورد سیزده بدر زیتونی نوشته بودم خوندین ؟ بیشتر از چهل ایمیل برای من اومده بود که ازم میخواست این رخ داد رو تایید کنم ! امروز هم که با زیتون صحبت میکردم میگفت تا حالا 500 نفر از من پرسیدن تو و شیوا همدیگه رو دیدین ؟ میدونین نکته خیلی ساده و احمقانه و در عین حال بسیار موشکافانه و عجیب اینه که من در انتهای نوشته م ذکر کردم که اینم از دروغ 13 ما ! با اینهمه تقریبن تمام کسانیکه این مطلب رو خوندن میخواستن این داستان رو باور کنن و اصرار داشتن که از زبون من و زیتون حقیقت داشتن این موضوع رو بشنون تا شاد بشن یا هر چی ؟!؟ من نمیدونم ! فقط سوال اینجاست که چرا مردم ما برداشت هاشون از مسائل عینی و واضح و آشکار اینقدر عجیب و معکوسه ؟
- مثال دوم که خیلی جالبتره :
در مورد اخبار پخش و توزیع آبجو در شهر تهران هست . شرکتی روسی آبجوهای بدون الکل رو وارد ایراد میکنه و با قیمت خیلی پایین ولی با کیفیت نسبتن خوبی به فروش میرسونه . سایت شیعه نیوز که به درستی دولت احمدی نژاد اونو فیلتر و حذفش کرد , اخباری رو منتشر کرده که این شرکت روسی به همراهی یک شرکت ایرانی اقدام به پخش آبجوهایی با درصد الکل 5% کردن ! 14 ساعت از انتشار این خبر نگذشته که شرکت ایرانی بیچاره در تکذیب این خبر اعلام کرده که پشت این قوطی ها نوشته این نوشیدنی حاوی نیم درصد الکل هست و در واقع کسانیکه در علم تغذیه تحصیل کردن میدونن که تمامی نوشیدنی ها حاوی همین مقدار الکل طبیعی هستن و حتا میوه ها وقتی کمی رسیده میشن مقداری الکل درشون تولید میشه و حتا ماست و کشک هم الکل دارن !!!! حالا سوال اینه که مسئولین به اصطلاح شیعه و عالم دهر این سایت کذایی اینقدر بیشعور و نادان هستن که اولن از علم ریاضی چیزی نمیدونن و فرق نیم و 5 رو نمیفهمن و دوم اینکه مردم ما چرا باید اینقدر احمق باشن که حرف یک مشت آدم غیر کارشناس و عقده ای رو باور کنن به این سادکی ؟
..
..
در اشلی بزرگتر بنام جامعه همین اتفاق هر روزه تکرار میشه ! این اتقاقات به سادگی رخ میده و ما بی تفاوت ازش عبور میکنیم و در نهایت چشمهامون رو 29 سال بعد باز میکنیم و میبینیم کره خری بنام احمدی نژآد بالای سر ماست و ولد زنایی بنام ابراهیم یزدی که یکی از بانیان انقلاب بود بعد از 29 سال به ما میگه ما اشتباه کردیم و انقلاب اسلامی غلط (!) بود و ولایت مطلقه فقیه مثل چماق بالای سرمون ایستاده و نفس کشیدن هم حتا برای ما حرامه و توی سرمای زمستون چکمه نباید بپوشیم و توی گرمای تابستون صندل ممنوع !!!!!
اینجاست که باید به خودمون رجوع کنیم . به برداشتهامون به عقلمون و به طرز نگاهمون به همه چیز . وقتی مردم ما درباره یک مطلب عینی و ساده که حتا پایه و اساسش توسط نویسنده , زیر سوال برده شده ؛ چنین برداشتی میکنن چطور میشه انتظار داشت وقتی فلان ملا وآخوند و سردار تارزان فوت فتیشی میاد به ما وعده حور و پری و موجودات ناشناخته و پاداشهای خیالی و رویایی در اون دنیا و یا حرام بودن پوشیدن چکمه و تبرج رو میده و چیزهای مسلم و عینی و داشته های ما رو با این وعده ها و این توهمات از دست ما میگیرن و یه آبم روش میخوره و ما به سادگی باورشون میکنیم , ولی هرگز نمیخواهیم شعور و عقلمون رو بکار بندازیم و فکر کنیم که آیا این ملا یا حتا پیغمبر و امامی که این وعده ها رو به ما میدن , آیا خودشون دیدن که فقط از تخیلشون استفاده میکنن و به خورد ما میدنشون ؟ کدوم انسانی مرده و زنده شده تا بهشت یا جهنم رو ببینه ؟ و این حقیقتی نیست که داشته هامون رو بنام اسلام گرفتن و در خفا به ریشمون خندیدن ! ملا عمری که میاد و به پیروانش میکه آدم بکشین و زن و بچه و پیر و جوون رو تکه تکه کنین تا شهید بشین و به بهشت برین , این پیروان احمقش یکبار فکر کردن که آخه اگه آدم کشی عمل درستیه پس چرا از طرف همه ادیان و حتا اسلام منع شده ؟

حالا با همه اینها انتظار داشته باشیم مملکت ما خوب اداره بشه و ریشه فساد و استبداد خشک بشه ؟ چطور ممکنه تا زمانیکه مردم ما در جهل هستن و دهن بینن و هرگز نسبت به چیزی فکر نمیکنن ؟ چطور امکان داره تا وقتی مردم ما خودشون دوست دارن حماقت تحویل بگیرن و بشنون و مجیز تجویل بگیرن اوضاع درست بشه ؟ این ما هستیم که دوست داریم دروغ بشنویم و به دروغ پر و بال میدیم و از یک کلاغ چهل کلاغ لذت میبریم و از حقیقت فراری هستیم . حتا وقتی روز روشن رو به ما نشون میدن , دوست داریم یکی پیدا بشه و بگه الان روز ونیست و شبه . این عصر و زمانه رو باید فقط به دوران وقاحت و دروغ نامگذاری کرد و در تاریخ , آیندگان از این دوران امیدوارم به دوران وقاحت یاد کنن چون بجز این نامی برازنده دوران ما نیست . هنوز ما فکر میکنیم با پای چپ بریم مستراح یا با پای راست ؟ هنوز در این اندیشه هستیم که پولی بندازیم توی صندوق صدقه تا بلا از ما دور بشه و اینکه پولهای این صندوقهای صدقه که مثل قارچ سبز شدن به جیب کی میره رو هرگز سوال نمیکنیم .و نمیپرسیم اگه اینقدر پول توسط این صندوق ها جمع میشه پس چرا 80% مردم ما زیر خط فقر دارن زندگی میکنن ؟ چرا نمیپرسیم پول نفت 110 دلاری کجا داره غیب میشه ؟ چرا نمیپرسیم چرا وقتی روی نفت و گاز خوابیدیم باید بنزین جیره بندی داشته باشین و گازمون زمستونها قطع بشه ؟ چرا وقتی 4 فصل سال رو در همه جای ایران داریم باید میوه وارد کنیم ؟ وقتی اینهمه پتانسیل تولید دام داریم باید از روسیه گوشت وارد کنیم ؟ چرا وقتی اینقدر مغز و جوون نخبه داریم یابد کارشناس خارجی وارد کنیم ؟ چرا امیرکبیرها هر یک قرن یکبار ظهور میکنن ؟؟؟؟ چرا هر یک قرن یکبار باید دوران قاجاریه تکرار بشه ؟ پس آیا لایق چنین ملت نادانی حکومت به ظاهر اسلامی نیست که دیگه وقاحتش به حدی رسیده که نه جمهوریه نه اسلامی و صد رحمت به کمونیستی !!!!!



........................................................................................

Friday, April 04, 2008

تهران گردی , خانه صادق هدایت :

شاید باورتون نشه ولی تا به امروز یه برگ هم از صفحات کتابهای صادق هدایت یا همون حماقت رو نخوندم و اصلن هم نمیدونم کی هست و کی نیست ؟!؟ فقط میدونم یه کتاب معروف داره به اسم بوف کور و نویسنده ست و با گاز توی فرانسه خودکشی کرد و آدم هایی هم که طرفدارش هستن کمی تا قسمتی مغزشون پاره سنگ بر میداره و یه چیزیشون میشه , همین . بیشتر از این ازش چیزی نمیدونم . هر وقت هم اسمشو میشنونم نمیدونم چرا ناخودآگاه یاد ون گوگ می افتم . همون نقاش مشنگ ! چند سال پیش فکر کنم حدود 8 یا 9 سال قبل بود که یه مطلبی میخوندم توی این مجله های زرد در مورد صادق هدایت و خانه ای که ازش باقی مونده و برادری که داره و هنوز هم انگار زنده ست و لوازماتش که در موزه ای گذاشته شده و برام جالب اومد که برم و ببینم این آدم کی بوده ؟ ولی از اون موقع تا به امروز فرصتی دست نداده بود . نه اون زمان دوربین دیجیتالی بود نه فرصتی بود و نه وقتشو داشتم . توی این تعطیلات نوروزی تصمیم گرفتم تا جایی که میشه برم سراغ همین شهر خودم , تهران و اونو کشفش کنم . مثل همه کارهای دیگه ما که عجیب و غریبه , ما جهانگردیمونو بجای اینکه از کشور خودمون شروع کنیم از فرنگستان شروع کردیم و بیشتر از اونکه ایران رو دیده باشم و بشناسم , خارج از ایران رو میشناسم مخصوصن بعضی کشورها رو که حتا نقشه های متروشون رو هم حفظ هستم در صورتیکه من از ایران فقط کیش رو دیدم اونم نه جاهای دیدنیش رو , چون برای کاری رفته بودم و نشد و چند دفعه ای هم شمال ایران رو اونم شهرهای دره پیتش مثل بابل و بابلسر و انزلی و شاهی و بچه هم بودم بابای ما به زور ما رو برده بود تبریز تا به اجدادش ما رو معرفی کنه و منم اینقدر کوچیک بودم که هیچی یادم نیست و دیگه هیچ ! حتا تهران خودمون رو هم بجز چند نقطه روندش رو بلد نیستم اونم طبق معمول بالای شهر !!!!

برای پیدا کردن دیدنی های ایران و مخصوصن تهران خراب شده , شما با وضعیت فجیعی روبرو هستین . من هر کشوری که رفتم , هیچ سوالی از کسی نپرسیدم کافی بوده برم تو یکی از ایستگاههای مترو یا یکی از دکه های روزنامه فروشی و یه نقشه مجانی بردارم و توی اون کل دیدنی های اون شهر رو با تصویر گویا و خطوط مترو و اتوبوس و تاکسی و ... نوشته باشه و من بدون حتا یک کلمه حرف زدن , صاف برم جایی که میخوام و برگردم . مثلن همین لندن رو من یکهفته ای کلش رو با حوصله گشتم و تموم شد ! تهران اما وضعش خیلی خرابه و شما واقعن نمیدونی کجا باید بری و چطور بری و اصلن چه جاهایی هست . شانس بیاری کسی دیده باشه و بهت بگه یا توی کتابی و مجله ای بتونی اطلاعات بسیار ناقص و عجیبی پیدا کنی . نقشه ای نیست و اطلاعات ناقص یا حذف شده هستن یا اون مکان به قوه جن و بسم الله از صحنه گیتی غیب شده و بجاش برج یا مسجد سبز شده ! اتفاق بدتری هم در راهه و اونم سرنوشتی مشابه زهرا کاظمیه که ممکنه سر شما بیاد . طبق معمول ایران هیچ قانونی نداره و بطور کل عکاسی در ایران آزاده ولی این قانون نوشته شده ولی مثل سایر قوانین اجرا نمیشه و شما رو میتونن مثل آب خوردن به جرم عکاسی از حتا یه درخت دستگیر کنن و چیز چپون ! نکته بعد اینکه نیمی از بناهای تاریخی تهران مصادره ای هستن و هر کدوم به یکی از ارگان ها و ستادها و سفارت ها و اره اوره ها و شمسی کوره های گدا گودول خودی (!) واگذار شده و شما شانس بیارین بتونین فقط از درب اون مکانها عکس بگیرین و دیدن کنین و برای رفتن به داخل یا صاحبش راهتون نمیده یا ازتون مجوز میخوان و گرفتن مجوز هم یعنی رفتن هتل اوین که ؛ فلانی تو برای چی میخوای عکس بگیری از اینجا و ثابت کن ضد انقلاب نیستی !!!! احمدی نژاد بیار و باقی قضایا ...
خونه صادق هدایت رو با مکافات عجیبی تونستم پیدا کنم اونم از جستجو توی اینترنت و سایت صادق هدایت . خیابونهایی هم که آدرس داده شده بود یا وجود خارجی نداشت و اسمشون عوض شده بود یا اینکه اصلن بی ربط بودن و دقیق نبود .
http://farm3.static.flickr.com/2082/2352733094_b1226319d7_o.jpg
دیگه اینکه وقتی به محل میرفتی میدیدی خیابون شده یک طرفه یا ورود ممنوع ! خود رفتن به این مکانها هم دردسر ترافیک و اعصاب خرد شدن داشت . بعد از کلی دردسر محل رو پیدا کردم و رفتم سراغش . خیابون یکطرفه شده بود و مجبور 6 کیلومتر دورتر ماشین رو نگه داشتم و پیاده رفتم سراغ خونه . طبق اطلاعاتی که جمع کرده بودم نوشته بود خانه صادق هدایت جنب بیمارستان امیر اعلم هست و کنارش هم یک مهد کودک !
http://farm3.static.flickr.com/2420/2352733086_cd2c9dfa34_o.jpg
حالا وقتی بری و ببینی اون مهد کودک خود خونه صادق هدایت شده و در و دیوارش رو گرفتن گل و بته کشیدن , فحش خوار – مادر هم کمه که بهشون بدی !!!!! خونه رو پیدا کردم در صورتیکه شده بود مهد کودک صادقیه ! نمیدونم خونه یکی از مثلن نویسندگان نامدار ایرانی رو چرا باید بکنن مهد کودک و برینن بهش ؟!؟ به هر حال مشغول عکس گرفتن شدم و یهو دیدم پرده پنجره کنار رفت و یکی با دست اشاره کرد نگیر . تو ایران هم نگیر یعنی بگیر و ما هم تند تند چند تایی گرفتیم و اومدیم در بریم یارو افتاد دنبالمون که وایسا برای چی عکس میگرفتی ؟! دو ساعت توضیح دادم به مرتیکه تا دست از سرم برداشت . با اینهمه هر چی اصرار کردم نذاشت برم از تو هم عکس بگیرم و ما هم فقط از در و دیوار عکس گرفتیم و برگشتیم .
http://farm3.static.flickr.com/2285/2357614990_c1ca51662a_o.jpg
دو 3 تا خونه دیگه هم رفتم مثل اتحادیه و شقاقی و وثوق الدوله و امام جمعه و .. که همه اونها بدتر از این بودن . باز خوبه اینو خراب نکرده بودن و سالم بود اون یکی ها که فقط یا سر درشون باقی بود یا کلن غیب شده بودن یا بنیاد مزلفان گرفته بودشون و بلاهایی سرشون آورده بودن که لیستمو پاره کردم انداختم دور چون دلم آتیش میگرفت از دیدنشون .

من فقط سوالم اینه که آیندگان درباره ما چی فکر میکنن ؟ کسی که مثلن 40 سال بعد میخواد بره خونه صادق هدایت رو ببینه و اثری ازش پیدا نمیکنه , چی پیش خودش میگه ؟ در صورتیکه در غرب تمام هنرمندان و افراد معروف لوازم و محل زندگی و حتا شورت و کرستشون رو هم از صد سال قبل نگه میدارن ولی ما چی ؟ اینها خیانت به آیندگان و فرهنگ و تاریخ ما نیست ؟



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001